السلام علیک یا علی ابن موسی الرضا (ع)
السلام علیک یا علی ابن موسی الرضا (ع- آقا جان تو را قسم میدهم به مادر پهلو شکسته ات فاطمه الزهرا(س ) مرا با دوستم ببر مشهد و حرم...)

اسلایدر

درباره ما

من حمید رضا هستم.محل زندگی من دور از حرم الرضا (ع) است.ولی دلم همیشه در حرم است. ای کسانی که در مشهد الرضا (ع) زندگی می کنید ! قدر امام رئوفتان را بدانید.قدر حرم امام رضا (ع) را بدانید و سعی کنید هر روز و هر شب به حرم آقا بروید.
نویسندگان
لینک های ویژه
پیوندهای روزانه
طراح قالب
ثامن تم
دیگر امکانات

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 9
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 9
بازدید ماه : 20
بازدید کل : 1047
تعداد مطالب : 43
تعداد نظرات : 0
تعداد آنلاین : 1

.

. . . . . . . پخش زنده حرم . .





Powered by WebGozar

. . . .

 

 

گویند زیارت تو حج فقراست؛

بر گنبد و بارگاهت از دور سلام ...



مربوط به موضوع : <-CategoryName->
برچسب ها :
نویسنده خادم الرضا (ع) در جمعه 8 اسفند 1393برچسب:امام رضا,خادم الرضا (ع),حرم, |

 



باز هم در به در شب شدم ای نور سلام
باز هم زائرتان نیستم از دور سلام
با زبانی که به ذکرت شده مأمور سلام
به سلیمان برسد از طرف مور سلام

 

زهزاران زائر درد آشنا من هم یکی
زین همه مسکین سر تا پا گدا،من هم یکی
هرطرف بسته دلی قفل ضریح مهرتو
مهر شد با خون دل ،این قفل ها ،من هم یکی

 

به شیشه های اتاقم دوباره ها کردم
و از نوشتن اسمت بر آن حیا کردم
به روی شیشه کشیدم شبیه یک گنبد
به پای شیشه نشستم رضـا رضـا کردم

 

باب الجواد...بارش باران... نگفتنی ست،
اذن دخول بر لب یاران، نگفتنی ست...
صدها هزار زائر و عاشق میان صحن،
عرض ادب به شاه خراسان... نگفتنی ست...

 

به حلقه های ضریحت دلم گره خورده
گره گشای من اینبار این گره مگشای !

 

دست من نیست اگر بی سر و پا آمده ام
دست مــن نیست اگــــر شوق زیارت دارم
قصّه ی پنجــــــره فـولاد و مـــرا می دانــی
مــــن به بوسیدن این پنجـــــره عادت دارم

 

 



مربوط به موضوع : <-CategoryName->
برچسب ها :
نویسنده خادم الرضا (ع) در جمعه 8 اسفند 1393برچسب:امام رضا,خادم الرضا (ع),حرم, |



مربوط به موضوع : <-CategoryName->
برچسب ها :
نویسنده خادم الرضا (ع) در جمعه 8 اسفند 1393برچسب:امام رضا,خادم الرضا (ع),حرم, |

 



شنیده ام که : 

«کسانی شبیه و شکل مرا»؛

کنار پنجره ی فولاد می‌دهند شفا ...!

«یا علی بن موسی الرضا»



مربوط به موضوع : <-CategoryName->
برچسب ها :
نویسنده خادم الرضا (ع) در جمعه 8 اسفند 1393برچسب:امام رضا,خادم الرضا (ع),حرم, |

غض آمده و حال مرا بد کرده
جذر آمده از گلوی من رد کرده
 من این چمدان ، تو ساک ها را بردار
بدجور دلم هوای مشهد کرده

 



مربوط به موضوع : <-CategoryName->
برچسب ها :
نویسنده خادم الرضا (ع) در جمعه 8 اسفند 1393برچسب:امام رضا,خادم الرضا (ع),حرم, |

 



روی ﻓﺮش دل ﻣﻦ ﺟﻮﻫﺮی از ﻋﺸﻖ ﺗﻮ رﯾﺨﺖ...

آﻣﺪم ﭘﺎک ﮐﻨﻢ ﻋﺸﻖ ﺗﻮ را ، ﺑﺪﺗﺮ ﺷﺪ...

 



مربوط به موضوع : <-CategoryName->
برچسب ها :
نویسنده خادم الرضا (ع) در جمعه 8 اسفند 1393برچسب:امام رضا,خادم الرضا (ع),حرم, |

 



تو ای ترجمان عشق در چشمانت... ای بوی خوش یاس در سرایت... دیر بازیست که دلهای عاشق را پناهگاهی... ای پادشاه ملک خورشید... در بارگاهت راهی نیست میان حاجت و اجابت... گدای کوی تو تاج شاهی به سر دارد.

به ضریحت پیوند خورده دل هزاران عاشق از هزاران سال پیش.کرامتت کرامت همایونیست و عطایت فراتر از قابلیت ما... گواهی می دهد... از عرشیان تا فرشیان...

که تویی یگانه سلطان ملک عاشقی...

 



مربوط به موضوع : <-CategoryName->
برچسب ها :
نویسنده خادم الرضا (ع) در جمعه 8 اسفند 1393برچسب:امام رضا,خادم الرضا (ع),حرم, |

ابـر و بـاد و مه و خـورشـیـد و مـن و چـرخ و فـلـک ...

آه آقــا ...

نـَفَـس ِ چـنـد، نـفـر دسـت شـمـاسـت ... ؟ 

 



مربوط به موضوع : <-CategoryName->
برچسب ها :
نویسنده خادم الرضا (ع) در جمعه 8 اسفند 1393برچسب:امام رضا,خادم الرضا (ع),حرم, |

 



عهـد بستـم کـه تحمـل کنـم ایـن دوری را

عهـد بستـم ولـی از عهـد خـودم می گـذرم . . .

 



مربوط به موضوع : <-CategoryName->
برچسب ها :
نویسنده خادم الرضا (ع) در جمعه 8 اسفند 1393برچسب:امام رضا,خادم الرضا (ع),حرم, |



مربوط به موضوع : <-CategoryName->
برچسب ها :
نویسنده خادم الرضا (ع) در جمعه 8 اسفند 1393برچسب:امام رضا,خادم الرضا (ع),حرم, |

 

 

خوش به حال کسی که در صحنت ، زیر باران اسیر خواهد شد . .
دارم از دوری تو می میرم ، دعوتم کن که دیر خواهد شد . .

از کُمِیت و فَرزدَق و دِعبِل ، تا همین شاعران امروزی
هر عزیزی که شاعرت باشد ، شاعری بی نظیر خواهد شد . .

پادشاهان همیشه محتاجت ، مهربانی برای تو عادت
هر گدایی که خادمت باشد ، در دو عالم امیر خواهد شد . .

چشم هایت نهایت دریاست ، بس که جذابی و تماشایی
روبروی نگاه آبی تو ، آسمان سر به زیر خواهد شد . .

با هزاران امید آمده است ، تا بخواند غزل برای دلت
اگر او را تو اعتنا نکنی ، شاعری گوشه گیر خواهد شد . . .

بیش از این در توان شاعر نیست ، باید اما دوباره بنویسم
آن امامی که عاشق شعر است ، مگر از شعر سیر خواهد شد . . 

 



مربوط به موضوع : <-CategoryName->
برچسب ها :
نویسنده خادم الرضا (ع) در جمعه 8 اسفند 1393برچسب:امام رضا,خادم الرضا (ع),حرم, |

 

خادما گریه کنون صحنتو جارو میزنن..
همه نقاره ی یاضامن آهو میزنن..
یکی بین ازدحام، میگه کربلا میخوام
یکی میبنده دخیل..
بچم مریضه بخدا.. برام عزیزه بخدا..
آقا جون .. آقا جون ...
عده ای با کرمت مجنون و باصفا شدن..
خیلیا از حرمت راهی کربلا شدن..
دل که مبتلا میشه.. جنسش از طلا میشه.. مرغ کربلا میشه
میگه برم امام رضا..
تا بگیرم یه کربلا..
آقا جون .. آقا جون



مربوط به موضوع : <-CategoryName->
برچسب ها :
نویسنده خادم الرضا (ع) در جمعه 8 اسفند 1393برچسب:, |

 

ضیافت افطار در حرم مطهر امام رضا (ع)

گذشت آن روزها که می گفتند

کبوترباکبوتر،باز با باز!

حالا کبوتر با گنبدطلای رضاست و

باز ما تنها!

 



مربوط به موضوع : <-CategoryName->
برچسب ها :
نویسنده خادم الرضا (ع) در جمعه 8 اسفند 1393برچسب:امام رضا,خادم الرضا (ع),حرم, |

 

اللهم الرزقنا..

ای کاش دلم شبیه گنبد میشد

عالم همگی شبیه مشهد میشد

 

ای کاش دلم شبیه یک فرش فقط

از داخل صحنهای او رد میشد .



مربوط به موضوع : <-CategoryName->
برچسب ها :
نویسنده خادم الرضا (ع) در جمعه 8 اسفند 1393برچسب:امام رضا,حرم, |

 

اللهم الرزقنا..

ای کاش دلم شبیه گنبد میشد

عالم همگی شبیه مشهد میشد

 

ای کاش دلم شبیه یک فرش فقط

از داخل صحنهای او رد میشد .



مربوط به موضوع : <-CategoryName->
برچسب ها :
نویسنده خادم الرضا (ع) در جمعه 8 اسفند 1393برچسب:امام رضا,حرم, |

 

رافت در آستان تو تفسیر می شود

دل با خیال حسن تو تسخیر می شود

صدها هزار نامه آلوده از گناه

با یک نگاه عفو تو تطهیر می شود

پیش از اجل به خانه چشمم قدم گذار

تعجیل کن ! فدات شوم ! دیر می شود

حتی سکوت در حرم تو عبادت است

اینجا نفس به یاد تو تکبیر می شود

اینجا اگر کبوتر دل آید از بهشت

اطراف گندم تو زمین گیر می شود

دیوانه می شود دل عاقل در این حرم

دیوانه ای که عاشق زنجیر می شود

صیاد را به نیم نگهت صید می کنی

آهو به یک ضمانت تو شیر می شود



مربوط به موضوع : <-CategoryName->
برچسب ها :
نویسنده خادم الرضا (ع) در جمعه 8 اسفند 1393برچسب:امام رضا,خادم الرضا (ع),حرم, |

سلام حضرت زیبا! خدای دلبرها!

سلام حضرت خورشید ماه منظرها

سلام ساقی هشتم، میِ خراسانی

سلام جوشش پیمانه‌ها و ساغرها

هزار وعده‌ی خوبان یکی وفا نکند»

دلم گرفته از این گرگ‌ها، برادرها

دلم هوای حرم کرده یا علی مددی

هوای ذکر پدرها و اشک مادرها

هوای دیدن فوّاره‌های گوهرشاد

زلال آینه‌ها و صفای مرمرها

صدای طبل و نقاره، اذان گلدسته

هوای عطر خوشِ یاس و مشک و عنبرها

نمی‌شود که مرا پیش خود نگه داری؟

کنار گنبد زردت، میان کفترها

برای وصف تو شعری که شعر باشد نیست

سروده‌اند به عشقت اگرچه قیصرها

 



مربوط به موضوع : <-CategoryName->
برچسب ها :
نویسنده خادم الرضا (ع) در جمعه 8 اسفند 1393برچسب:امام رضا,خادم الرضا (ع),حرم, |

دانلود داستان مرد تهرانی و حرم امام رضا (علیه السلام)

فوق العاده زیباست



مربوط به موضوع : <-CategoryName->
برچسب ها :
نویسنده خادم الرضا (ع) در جمعه 8 اسفند 1393برچسب:امام رضا,خادم الرضا (ع),حرم,داستان,سخنرانی, |

 

سیره تربیتی امام رضا (ع)

دریافت با حجم15.13مگابایت



زندگی امام رضا (ع) 

دریافت با حجم11.17مگابایت


منبع:

zakerin.ir

 



مربوط به موضوع : <-CategoryName->
برچسب ها :
نویسنده خادم الرضا (ع) در جمعه 8 اسفند 1393برچسب:امام رضا,خادم الرضا (ع),حرم,سخنرانی, |

مجموعه سخنرانی استاد نقویان با موضوع امام رضا (ع)

استاد نقویان

مجموعه سه سخنرانی صوتی استاد نقویان با موضوع امام رضا (ع) برای دانلود آماده شده است .

شامل :

امام رضا(ع) 
سخنرانی حجت الاسلام نقویان پیرامون کرامات امام رضا(ع) و نفس پاک (۱۷:۱۸)

 

عشق به زیارت امام رضا(ع) 
بخش اول سخنرانی حجت الاسلام والمسلمین نقویان، تیر ماه ۸۸ (۲۵:۵۲)

 

عشق به زیارت 
سخنرانی حجت الاسلام والمسلمین نقویان،با موضوع«چگونه فرزندانمان را برای زیارت حضرت آماده کنیم؟»( تیر ماه ۸۸ ) (۳۷:۰۴)
دانلود به صورت یکجا با حجم ۹٫۱ مگابایت



مربوط به موضوع : <-CategoryName->
برچسب ها :
نویسنده خادم الرضا (ع) در جمعه 8 اسفند 1393برچسب:امام رضا,خادم الرضا (ع),حرم,سخنرانی, |

  بســـــــــــــــم الله الرحمن الـــــــــــــــــــــرحیم                                          

با سلام خدمت شما عزیزان ! امروز خلاصه ای از زندگی نامه ی امام رضا (ع) را

 برایتان آماده کرده ایم .امیدواریم با مطالعه ی ان از اطلاعات زیادی بهره مند شوید:

 

                    خلاصه اي از زندگي نامه حضرت رضا (ع): 

 

خلاصه اي از زندگي نامه حضرت رضا (ع): 

امام رضا هشتمين امام معصوم ازآسمان امامت وولايت وتنها امام معصومي است كه در ايران در مشهد مقدس مدفون است.
حضرت برابر مشهور در پنج شنبه 11 ذي قعده سال 148 قمري در مدينه منوره ديده به جهان گشود.

پدرومادرامام رضا (ع):
پدر امام رضا موسي بن جعفر بن محمد بن علي بن حسين بن علي بن ابيطالب عليه السلام هفتمين امام معصوم است كه در كاظمين نزديكي بغداد مدفون است.
مادر حضرت رضا نجمه خاتون بانويي عاقل با ايمان وعفيف و داشمند وبا ادب بودبراي مادرحضرت نام هاي ديگري نيز ذكر شده مانند:اروي- سكن- سمان- تكتم- طاهره.
حميده خاتون مادرموسي بن جعفر كه از جمله اشراف و بزرگان عجم بود دختري به نام نجمه به خانه آورد .
حميده خاتون گفت:وقتي نجمه را به خانه آوردم پيامبر اكرم را در خواب ديدم كه فرمود:
"حميده اين نجمه متعلق به فرزند تو موسي است"

نام و لقب امام رضا (ع):
نام امام رضا "علي " و لقب مشهورش "رضا" وكنيه معروفش "ابوالحسن" است.
امام كاظم فرزندش را به نام "رضا" مي خواند و مي فرمود:
"فرزند مرا رضا صدا بزنيد."

لقب هاي حضرت به غير از رضا عبارت است از: سراج الله - نورالهدي- رب السرير و رضي.

همسرامام رضا (ع):
مامون در جريان ولايت عهدي وبا انگيزه سياسي دختر خود ام حبيب را به ازدواج حضرت رضا در اورد . ام حبيب به خانه امام رضا راه نيافت و دوشيزه باقي ماند.
حضرت همسري داشت به نام سبيكه كه پيامبر از او به نيكي ياد كرده است كه مادر امام جواد است.

فرزند امام رضا (ع):
بسياري از مورخان و عالمان شيعه و سني همانند ابن شهر آشوب در مناقب - شيخ مفيد در ارشاد - طبرسي در اعلام الوري - محمد بن جرير طبري در دلايل الامامه معتقدند كه امام رضا تنها يك فرزند پسر به نام (جواد الائمه عليه السلام ) داشته است .


امامت حضرت رضا (ع):
امام قبل از امامت به مدت 35 سال با حاكمان عباسي چون منصور - مهدي- هارون هم عصر بود. حضرت 20 سال امامت كردند . 20 سال امامت حضرت مصادف بوده با 10 سال حكومت هارون -4سال حكومت امين - 6سال حكومت مامون وسرانجام به دستور مامون به شهادت رسيد. امام رضا پس از شهادت پدرش شيوه مبارزاتي پدرش را ادامه داد .
دوران هارون الرشيد در سال 193 ق پايان يافت و امين به خلافت رسيد . امين در حكومت كوتاه 4 ساله - كه بيشتر در جنگ با برادرش مامون گذشت - و سرانجام نيز در جنگ با سپاه مامون كشته شد فرصتي نيافت كه با امام رضا برخورد كند .
مامون پس از كشتن امين به خلافت رسيد و به سرعت به بر طرف كردن مشكلات سرزمين پهناور بني عباس پرداخت . مامون روشي غير از روش حاكمان عباسي انتخاب كرد و از حضور آزادانه حضرت ميان مردم نگران بود و امام رضا را به اجبار و تحت فشار از مدينه به خراسان فرا خواند تا حضرت را از نزديك كنترل كند . امام رضا آماده سفر شد و از سفر اكراه داشت و مطمِئن بود كه از اين سفر مراجعت نخواهد كرد و به شهادت خواهد رسيد.

برادران امام رضا (ع):
امام موسي بن جعفر داراي 37 فرزند -19 تا پسر و 18تا دختر از مادران متفاوت:
1)ابراهيم 2)عباس 3)قاسم از يك مادر 
4)اسماعيل 5) جعفر 6)هارون 7)حسن از يك مادر
8)احمد 9)محمد 10)حمزه از يك مادر
11)عبدالله12)اسحاق13)عبيد الله 14)زيد 15)حسن 16)فضل 17)حسين 18)سليمان از يك مادر

حضرت معصومه (س) خواهر امام رضا (ع):
فاطمه معصومه يكي از خواهران تنها خواهر رضا است كه به دليل موقعيت ممتاز و ويژه اي كه دارد در منابع تاريخي و حديثي اطلاعات بيش تري درباره ايشان آمده است . گرچه بسياري از زواياي زندگي با شكوه آن حضرت نيز در هاله اي از ابهام قرار دارد. 

تولد و رحلت حضرت معصومه (س):
درباره ي تاريخ تولد آن بانوي ارجمند مورخان اختلاف نظر دارند. برخي تولد ايشان را در ماه ذي القعده سال183قمري وگروهي در ذي القعده سال 173 قمري دانسته اند. 

درباره تاريخ رحلت ايشان نيز اختلاف نظر است .دقت بيش تر در اسناد ومدارك موجود درباره ي تاريخ رحلت آن بزرگوار نمايان گر آن است كه ايشان در دهم ربيع الثاني 201 قمري در شهر مقدس قم رحلت كرده است . 

احمد بن موسي (شاهچراغ):
مادر احمد بن موسي:

مادر جناب احمد بن موسي پارسا عاقل و مورد توجه حضرت موسي بن جعفر بود وبه اندازه ي امام موسي بن جعفر به ايشان اعتماد داشت كه برخي از اسرار و امانت هاي امامت را به طور محرمانه به او سپرد و از ايشان خواست تا از آن ها با دقت حفاظت كند وتا زمان شهادتش هيچ كس را از آن ها آگاه نسازد و نيز آن حضرت در وصيت نامه معروف خود به ايشان اشاره كرده است .



مربوط به موضوع : <-CategoryName->
برچسب ها :
نویسنده خادم الرضا (ع) در جمعه 8 اسفند 1393برچسب:امام رضا,خادم الرضا (ع),حرم,زندگی, |

روزی شکارچی در جنگلی دنبال اهو می گشت بر حسب اتفاق امام رضا (ع) هم در همان جنگل حضور داشتند تا اینکه چشم شکارچی به اهویی ماده افتاد او به دنبال اهو رفت اهو هم که متوجه شده بود به حضرت پناه اورد حضرت امام رضا خواست که بهای اهو را به شکارچی بپردازد تا شکار چی اهو را ازاد سازدد ولی شکارچی نپذیرفت در همین هنگام اهو به حرف امد و به امام رضا (ع) گفت:یا امام هشتم من دو بچه اهو دارم که گرسنه اند و انتظار مرا می کشند شما ضمانت مرا به این شکارچی بده من پس از شیر دادن به فرزندانم باز می گردم و خود را تسلیم این شکارچی میکنم. امام قبول کرده و اهو پس از چندی باز میگردد شکارچی که این وفای به عهد اهو را میبیند دلش به رحم امده و اهو را ازاد می سازد (از ان پس به امام هشتم(ع) ضامن اهو نیز میگویند)  



مربوط به موضوع : <-CategoryName->
برچسب ها :
نویسنده خادم الرضا (ع) در جمعه 8 اسفند 1393برچسب:امام رضا,خادم الرضا (ع),حرم,ضامن آهو, |

harame-emam-reza-1

 

آمده‌ام، آمدم ای شاه پناهم بده

خط امانی زگناهم بده

ای حرمت ملجا درماندگان

دور مران از در و راهم بده

ای حرمت ملجا درماندگان

دور مران از در و راهم بده

لایق وصل تو که من نیستم

لایق وصل تو که من نیستم

اذن به یک لحظه نگاهم بده

دانلود

هزینه : 3 صلوات برای شادی امام رضا (ع)



مربوط به موضوع : <-CategoryName->
برچسب ها :
نویسنده خادم الرضا (ع) در جمعه 8 اسفند 1393برچسب:امام رضا,خادم الرضا (ع),حرم,آهنگ, |

به گزارش بولتن نیوز به نقل از پایگاه تحلیلی خبری دانشجویان مستقل، حجت الاسلام والمسلمین مهدی میر باقری رئیس فرهنگستان علوم انسانی با حضور در روز اول یازدهمین اردوی آموزشی تشکلاتی اتحادیه انجمن‌های اسلامی دانشجویان مستقل(جهاد اکبر) در مشهد مقدس در سخنانی به اهمیت زیارات ائمه به خصوص امام رضا (ع) پرداخت و از حرکت در مسیر معنویت به عنوان مهمترین ارکان به سعادت رسیدن سخن گفت.

در ذیل مشروح این سخنرانی آمده است:

در باب آداب زیارت امام رضا(ع)/ تجلیات عرشی الهی در آستان وجود مقدس امام رضا(ع) به او می رسد

بحث کوتاهی در باب آداب زیارت امام رضا(ع) مطرح می کنم. یکی از مهمترین عباداتی که در فرهنگ شیعه جود دارد زیارت معصومین (ع) و امامزادگان و اولیای الهی است. در بین مستحبات کمتر عبادتی وجود دارد که به اندازه زیارت، خصوصا زیارت حضرت سید الشهدا  به آن تاکید شده است. روایات بسیاری از معصومین در تاکید بر این عبادت مطرح شده است، که ثواب‌های زیادی دارد. تاکید می کنم دوستان به این روایات توجه کنند تا ابوابی از زیارت برای آن‌ها بازشود. در روایات آمده است که کسی که امام حسین (ع) را در روز عرفه زیارت کند گویا خدا را در فوق عرش زیارت کزده است. یکی از نکات زیارت معصومین (ع) این است که این  زیارت با حج و عمره مقایسه شده است.  در بعضی روایت برای زیارت معصوم مثل امام حسین(ع)  یک حج برابری می کند. اگر کسی سید الشهدا را زیارت کند، ثواب یک حج یا یک عمره دارد. گاهی ثواب یک حج یا یک عمره روی هم در نظر گرفته می شود. گاهی ثواب 70 یا 700یا بیشتر در ثواب زیارت معصوم مطرح شده است.


امام کاظم (ع) فرمودند: هرکسی  فرزند من را در طوس زیارت کند، ثواب 7 حج عمره مقبوله  دارد. کسی که یک شب در حرم بیتوته کند، همانند کسی است که خدا را در عرش زیارت کرده است. یعنی تجلیات عرشی الهی در آستان وجود مقدس امام رضا(ع) به او می رسد.

حج سفری کامل و سیر الی الله است.  انسانی از خانه بیرون می آید. از بیت النفس به سوی خداوند متعال هجرت می کند. محرم می شود و دعوت حق را لبیک می گوید. و مراسم بسیار لطیف حج عمره را انجام می دهد. ومقامات بالایی دارد و بسیار عمل پرفضیلتی است. در روایت مکرر آمده است. شخصی موفق به حج نشده بود خدمت پیامبر می رسد و از ایشان می پرسد که امسال موفق به انجام حج نشده ام اما وضع مالی خوبی دارم . چقدر انفاق کنم تا ثواب یک حج بدست آید؟ حضرت به کوهی اشاره می کنند و می فرماید: اگر به این اندازه طلا و نقره بدهی، جایگزین حج نمی شود. حج با ابن فضیلت ها در زیارت معصومین،ثواب هفتاد هزار حج مطرح می شود.

 70 هزار حج مقبول نصیب کسی می شود که به زیارت معصوم(ع) برود. این تفاوتی که در ثواب زیارت ها آمده است، از جهت تفاوت زیارت ها و مقامات زائرین است. هرکسی وارد حرم معصومین می شود، اگر محق باشد، دست خالی  بر نمی گردد. نورانی و تطهیر می شود. قلوب انسان ها در حرم معصومین شستشو می شود. همه هم علقه به معصوم پیدا می کند. ورود به آستان ولایت مراتبی دارد؛ و انسان ها متفاوت وارد می شوند.
 

چه فضیلتی در زیارت معصوم وجود دارد که برایری با ثواب 70 هزار حج مقبوله می کند
جسم حرم امام ملکوت عالم است. اما کسانی که وارد حرم می شوند متفاوت هستند. حجاب ها برداشته می شود. وارد بیت انور و محیط حقیقی حرم معصومین(ع) می شوند. بیت انور هم مراتبی دارد. لذا زیارت هم مراتبی دارد. این ثواب ها متناسب با مراتب زیارت انسان ها است. ولی چه فضیلتی در زیارت معصوم وجود دارد که برایری با ثواب 70 هزار حج مقبوله می کند.

در زیارت امام رضا(ع) ، در هر قدمی یک حج مقبول بدست بیاید. این عمل عجیبی است. در بعضی روایات آمده است که حجاج به یکی از این 3 مرتبه دست پیدا می کنند:

 مرتبه اول این است که مال و فرزندانش را خدا حفظ می کند.

مرتبه دوم،  همه گناهان او پاک می شود. همانند کسی که از مادر متولد شده است. اگر انسان تاثیر گناه و ماندگاری آن را متوجه شود که این چه بشارت بزرگی است که می فرماید از نو شروع کنید.

دسته سوم کسانی هستند که به آن ها بشارت داده می شود که آینده آن ها تضمین است. در چنان محیط حفظی قرار می گیرند که از شیطان محفوظ می مانند.

این فضیلت چگونه در زیارت معصوم هفتاد هزار است؟
 آیه قران است که: "ففرو الی الله انی لکم نظیر مبین" پیغمبر به امت بگو: فرار به سوی خدا و حج کنند که من از طرف خدا آمده ام و به شما انذار می دهم و تهدید می کنم.  اگر از این بت کده ها فرار نکنید، این ها هیزم آتش شما و باعث رنج شما می شود. پس به سوی خدا فرار کنید.

"ولا تجعلو مع الله اله اخر" الهی غیر خدا برای خود نگیرید. خدا اله سما و ارض است. اله یک لفظ نیست . اله کسی است که شایسته تضرع و خضوع  و.......است.

چه کسی شاسته خضوع و تضرع است؟ اگر کسی مقام الوهیت نداشته باشد شایسته .......نیست. مقام  الوهیت شایسته کسی است که صفات الوهیت را دارد.
 
الله کسی است که دارای اسما حسنی است. خالق و رازق و سمیع و.حکیم...است.


فاصله ما مخلوقات با این خدای دارای اسما حسنی چگونه است؟
ما نسبت به این خدای مجیب رحمان رحیم چه حسی داریم؟ ما حی ایم او هم حی است؟ ما قادریم او هم قادر است؟ ما عالمیم او هم عالم است؟ ما باقی هستیم او هم باقی است؟ یا نه نسبت ما با خداوند متعال این نسبت نیست، نسبت ما همانی است که در مناجات امیر المومنین آمده است؟ حتما این مناجات را مکرر خوانده اید؛ "مولای یا مولای انت القوی و انا الضعیف" تو قوی هستی و ما ضعیف. اگر کسی به خودش رجوع کند می فهمد ک ما ضعیف هستیم، ضعیف بودیم هستیم خواهیم بود. روزی کودک بودیم نمی توانستیم یک پشه را از خود دفع کنیم، فردا هم ک پیر شدیم باز یک پش را نمی توانیم از خود دفع کنیم.این وسط اگر قدرتی داریم برای ما نیست،چون  اگر قدرت برای خود انسان باشد، باید از اول تا آخر باشد. چیزی که برای خود آدم است نمی شود که اول باشد اما آخر نباشد. پس پیداست انت القوی و انا الضعیف و هل یرحم الضعیف الا القوی؟ پس همه قوت ما رحمت اوست.

"انت الحی و انا المیت و هل یرحم المیت الا الحی" او حی است و ما میت. یک موقعی ما میت بودیم، بعد دوباره میت خواهیم شد. در این بین یک حیات هم خواهیم داشت.

در یک کلمه "انت القوی و انالفقیر و هل یرحم الفقیر الا القوی". ما همه به او مضطریم، فقیریم. و اینجور هم نیست ک ما بتوانیم بگوییم که خدایا تو غنی هستی که باش. حی هستی، باش. ما کاری با تو نداریم. نمی توانیم چون ما مضطریم و حیات، قدرت، علم و بقا را می خواهیم. فطرتا این گونه هستیم. اگر موجودی اینگونه بود می شود اله. چه بخواهی و چه نخواهی اله توست. ولی اگر موجودی اینگونه نبود و این صفات را نداشت اله نیست. اگر به یک آدم بی سواد بگوییم دانشمند که دانشمند نمی شود. اگر موجودی این اسما حسنی را نداشت، او اله نیست. حقیقت این است که خدای متعال یک انذار و هشدار به ما داده است، فرموده: "یا ایهالناس انتم الفقرا والله هوی الغنی الحمید". تنها او قوی است. او قادر و حی است. بقیه اینهایی که ما صدا می زنیم نه جواب می دهند، نه می شنوند، نه محبتی به ما دارند. قرآن دائما همین مقایسه ها را می‌کند.

آیا اینهایی که صدا می زنید می شنوند؟ هل یسمعون؟ جوابتان را می دهند؟ خدای متعال خطاب به همه می فرماید: یا ایها الناس ضرب لکم مثلا فستمعوا له. (خوب استماع کنید ک خدای متعال می خواهد مثلی را برایتان بزند) : ان الذین تدعون من دون الله ...اینهایی ک غیر خدا صدا می زنید، برای چه صدا می زنید؟ آیا می خواهید نفعی به شما برسانند؟ همه اینها دست به دست هم دهند پشه را نمی توانند خلق کنند. شما چه از آنها می خواهید؟  


کسی که در مقام بسم الله است هم بر روی آب هم بر روی هوا می تواند راه برود چرا که تکیه گاه او خداست
نمرود که سالها ادعای خدایی می کرد در آخر با یک پشه  از پا در آمد و خدا یک پشه به او مسلط کرد و جان او را گرفت لذا با آن تفاسیر آن چیز هایی که شما آن ها را الله می دانید و به آنها تکیه می کنید الله نیستند. البته ما در دل خود می گوییم که این حرفها برای ما نیست ما که الحمدالله موحد هستیم اما مساله اصلی اینجاست که اگر ما موحد بودیم کار تمام بود ما دچار شرک خفی هستیم لذا برای درخواست کمک، دوستمان را صدا می زنیم و در این زمان هم نیز خدا اجابت می کند  اگر خدا اجابت نکند حتی دوست شما با شما دیگر کاری ندارد؛ حتی وقتی مادر را صدا می زنید و او می گوید بله این خداست که اجابت کرده است اگر خدا این اجابت را بردارد مادر هم با ما کاری ندارد. در داستان حضرت موسی آمده است که یک روز حضرت موسی مشاهده می کند که مادری طفل خود را در آغوش گرفته به سختی زیاد کوه را بالا می رود موسی از خدا می خواهد: می شود این محبت را برداری ببینم چه اتفاقی می افتد؟

ناگهان موسی دید مادر طفل را رها کرد و گفت بیکاری در این سختی این بچه را هم می خواهی با خودت ببری و رفت و هرچه طفل گریه کرد اعتنا نکرد و موسی دوباره از خدا خواست که محبت را بازگرداند ناگهان دید مادر از بالا سراسیمه دوید و با زاری کودک را در آغوش گرفت و با خود برد.

پس ببینید اله کسی است که همه چیز ما در دست اوست، او صاحب اسما حسنی است او حکیم و قادر و عالم وحی است و نسبت همه کائنات نسبت به او نسبت حی به میت است این که به ما می گویند با بسم الله شروع کنید به این معناست که با تکیه بر این اسما حسنی است که کار دنیا پیش می رود وقتی شما پا روی زمین می گذارید می گویید بسم الله یعنی نباید به سفتی زمین تکیه کرد زمین که کاری ازش برنمی آید زمین از شما سست تر است، خداست که زمین و آسمان را نگه داشته است.

لذا کسی که در مقام بسم الله است هم بر روی آب هم بر روی هوا می تواند راه برود چرا که تکیه گاه او سفتی زمین نیست او متکی به قدرت خداست.

رفتن به حج فرار از شرک به وادی توحید است
خدا می فرماید ففرو الی الله یعنی به سمت خدا فرار کنید و در آیه دیگر می گوید با الله اله دیگری قرار ندهید ما ممکن است بگوییم که ما که شریک قرار ندادیم اما در واقع این گونه نیست ما همگی دچار شرک خفی هستیم و اگر در مقام اخلاص بودیم کار تمام بود خدا می فرماید از بتکده های خود به سمت خدا فرار کنید این بتکده ها تنها کاریکه می کنند آتش جهنم شما را داغتر می کنند.

این آیه را از این جهت خواندم که به این نکته برسم: معصوم (ع) می فرماید که "ففروا الی الحج" اگر می خواهید از شرک خود فرار کنید به حج فرار کنید رفتن به حج فرار از شرک به وادی توحید است حالا شما نگاه کنید که در زیارت معصوم آمده است که هر قدم به منزله یک حج عمره است و این یعنی با هر قدمی شما وارد وادی توحید می شوید البته این روایت ها به این منظور است که اثبات کند زیارت تا این حد می تواند تاثیر داشته باشد تا شما چه حد از این زیارت را در یابید.

حالا به موضوع خودمان یعنی زیارت امام رضا بازگردیم، در زیارت امام رضا چه چیزی نهفته است که ثواب هفتاد هزار حج عمره به انسان می دهند و چطوری باید این اتفاق بیوفتد.

نکته زیارت این است که زیارت سیر الی الله است برخلاف چیزی که برخی ها می گویند که زیارت معصوم شرک است در واقع زیارت معصوم طریق رسیدن به خداست زیارت یعنی انسان مقصدش خداست و این سیر به وادی توحید از مسیر ولایت عبور می کند و امام باب الله است یعنی توحید از دریچه امام شروع می شود.

معارف دینی را با استاد بخوانید اگر استاد پیدا نکردید خودتان تلاوت کنید
بنده توصیه می کنم که وقت بگذارید و معارف دینی را با استاد بخوانید اگر استاد پیدا نکردید خودتان تلاوت کنید هرچند بسیار طول می کشد اما تاثیر دارد.

اگر صراط مستقیم صراط معرفت خداست این صراط امام معصوم است روایتی در کتاب مرحوم صدوق است حضرت فرمود صراط مسقیم وادی معرفت است و ما صراط مستقیم هستیم که از دنیا شروع می شود تا اخرت ادامه پیدا می کند و حضرت فرمود هر کس در دنیا در وادی معرفت بود در آخرت نیز هست اگر در دنیا نبود در اخرت نیز نخواهد بود.

در آیه قران آمده است کسانی که در صراط هستند کسانی هستند که حیران نمی شوند و دچار غضب نمی شوند و در روایت آمده است که "صراط الذین انعمت علیهم"  یعنی شهدا و صدیقین و انبیا. اما این نعمت چیست؟ این نعمت ولایت امیرالمومنین است.

امام چیزی در عرض خدا نیست امام باب الله است مسیر رسیدن به خداست امام در اعماق هستی هست و این است که هستی با خدا مرتبط است شما اگر امام را بردارید رشته اتصال را برداشتید و اگر این رشته برداشته شود عالم نابود خواهد شد.

زیارت یعنی انسان از خودش و از تعلقاتش به سمت خدا هجرت می کند
زیارت یعنی انسان از خودش و از تعلقاتش به سمت خدا هجرت می کند و لذا در این سیر چند نکته مهم وجود دارد در زیارت امام رضا که ظاهرا از زبان امام هادی است آمده است که هنوز از خانه به سمت زیارت نیامده غسل کنید و بگویید اللهم طهرنی  خدایا من را پاک کن تا بتوانم معرفت را درک کنم و از خدا بخواهید که شرح صدر به ما بدهد چرا که اگر خدا بخواهد کسی را هدایت کند باید شرح صدر داشته باشد.به آن شرح صدر می دهند که بتواند تحمل اسلام بکند. اسلام دین الهی است.

معارف در دین اسلام است . آن وقت این اسلام که دین خداست و همه معارف و توحید در آن است. اگر کسی بخواهد به او برسد باید شرح صدر داشته باشد. در روایات دیده اید که حقیقت اسلام ولایت امام است. ولایت ولی الله است. شریعت مناسک اسلام است. اگر کسی می خواهد وارد وادی ولایت بشود باید شرح صدر داشته باشد. باید خداوند متعال قلبش را آماده کند تا اسرار ولایت را بشنود.

بعد فرمودند زمانی که دم در خانه تان ایستادی و هنوز سفرتان آغاز نشده است، این هشت جمله را بگویید: بسم الله و بالله و الی الله و الی رسول الله حسبی الله توکلت علی الله

اگر می خواهید در وادی توحید قدم بگذارید...
زمانی که می گویید بسم الله همان طور که در هر کاری که می خواهید انجام دهید باید یادتان باشد که بسم الله بگویید یعنی با اتکا به اسماء خدا وارد این وادی بشوید. این چیزی نیست که بدون اعتماد به اسما الله بشود انجامش داد همین طوری که شما پایتان را روی زمین می گذارید بعد بسم الله می گویید و اگر نگفتید مشرک می شوید. بدون اعتماد به خدای متعال قدم از قدم نمی شود برداشت.

سیر در وادی ولایت و توحید سیری نیست که با توان ما انجام شود اگر رو به خدا می خواهید بروید در قدم اول بگویید بسم الله و تکیه به اسماء الهی کنید. و از این بالاتر بالله به خود اسم اعظم به آن اسم جامع الله تبارک تعالی به عبودیت او تکیه کنید اگر می خواهید در وادی توحید قدم بگذارید.


کسی جز خدای متعال نمی تواند خودش و ولی خود را به ما معرفی کند. سیر در وادی ولایت جز با اتکا به خدا ممکن نیست بسم الله و بالله

این سفری که من قصد کردم با تکیه به خدا آن را آغاز بکنم،الی الله است یعنیمسیرتانالی الله است.وادی شما وادی توحید است و هر قدم باید دری رو به شما باز شودو هر قدم باید بابی از توحید به سوی شما باز شود منتهی باب توحید چون از خانه امام باز می شود، امام باب الله است.
لذا می گویید و الی رسول الله، سیر به سوی خداوند متعال از وادی امام است و انسان سیرش به سمت توحید با امام اتفاق می افتد.

بعضی ها خیال می کنند که پیامبر آمده یک آدرس به ما داده است و ما آدرس را می گیریم و خودمان می رویم ولی این طور نیست. امام، نبی اکرم خودشان وادی توحید و عین راه هستند. همه سیر ما در مراتب ولایت امام و در معیت امام اتفاق می افتد. بی امام که نمی شود به سمت خدا بروید.

قرآن یک رشته بین ما و خداست. درجات ما درجات قرآن است به اندازه ایی که قران در ما محقق می شود ما درجه داریم. لذا در روایات آمده است که درجات بهشت به اندازه آیات قرآن است. روز قیامت می گویند به اندازه ایی که قرآن در تو محقق است درجه داری . امام هم همین طور است. امام این طور نیست که یک آدرس بدهد و ما بگوییم دیگر چه نیاز به امام داریم، آدرس را از امام میگیریم و خودمان می رویم. امام ولی سیر است. سیر با او در وادی توحید اتفاق می افتد.


در این مسیر هم سرمایه، توان و ریاضت ما نیست آنچه که هست حسبی الله است. آن کسی که کفایت ما را می کند در این سیر خداست. توکلت علی الله لذا در این وادی باید توکل بر خدا کنید چون خیلی وادی پر خطری است. این شعر حافظ خیلی لطیف است: فراز و نشیب بیابان عشق دام بلاست.

اگر می خواهید وارد وادی ولایت معصوم شوید اعتماد به خداوند کنید با پای ما این وادی طی کردنی نیست. کسی که زائر است از همه بتکده ها بیرون آمده است و همه مقاصد را پشت سر گذاشته است و مقصدش خداست راحل علی الله است.اگر راحل شدید راهتان به خداوند نزدیک است.

استادی داشتیم راحل را این گونه تعریف می کرد: راحل غیر مسافر است راحل کوچ نشین است اما مسافر وطنش پشت سرش است و می رود که برگردد ولی راحل وطنش پیش رویش است وطنی ندارد، خانه به دوش است. اگر راحل شدید مسیرتان نزدیک است اگر در این زیارت می خواهید موفق باشید همه چیز را پشت سر بگذارید اگر می روید که برگردید چیزی برداشت نمی کنید اگر می روید که بروید دست پر بر می گردید.


دو نکته در آداب زیارت
دو نکته در زیارت است یکی اینکه اگر دیدید خسته شده اید، آنجا نمانید چون جای خستگی و کدورت نیست و زمانی که بر میگردی با امام خداحافظی کن و بگو من برمیگردم ولی خسته نیستم و پشیمان نیستم.

کسی که در این وادی به سوی امام رفته و وادی ولایت به رویش گشاده شده است این آدم نباید خسته باشد. این راحل است و نمی خواهد برگردد. اگر بر میگردد ماموریت به آن می دهند لذا وقتی برمی گردد دیگر با ماموریت برگشته. این زائر برگشتش با قبلش فرق می کند و دیگر به دنیای خودش بر نمی گردد زمانی که از نفس خودش به سوی امام و به سوی خدا متعال مهاجرت کرد دوباره بر نمی گردد به وادی نفس و باز نمی گردد که سفره نفس خود را باز کند و با یک ماموریت به محیط زندگی و حیات طیبه بر میگردد و لذا این برگشت یک برگشت فوق العاده ای است.

در زیارت رجبیه آمده است زمانی که انسان باز می گردد باید خیر مرجع باشد در این زیارت به طور کامل آمده است بروید و مطالعه کنید خیر مرجع به چه معناست.

زمانی که فردی به زیارت امام باز می گردد نباید یک فرد عادی باشد که برمی گردد باید مهاجر الی الله شود و نباید به نقطه قبلی برگردید چه کسی دوست دارد از بهشت به دنیا بازگردد؟

این که می گویند حرم امام بابی از ابواب بهشت است مجاز نیست
این که می گویند حرم امام بابی از ابواب بهشت است مجاز نیست اگر برای کسی پرده کنار برود از بهشت هم بالاتر است اگر این طوری بودید باید به خدا بگویید خدا من خزائن بی منتهای نزد تو را دیدم که به سمت امام آمدم امام خزائن بی منتهای خداست نقطه مشیت است موسی از خدا سوال کرد که این خزائن چیست؟ خدا فرمود که مشیت مطلقه خزینه خداست و امام آن مشیت خداست.

 اگر کسی این کار را کرد باید دوباره غسل کند و خود را آماده کند. بزرگی می فرمود در 27 رجب که روز زیارتی مخصوصه امیر المومنین است به سمت نجف می رفتم و دیر رسیدم و مرحوم ایت الله فکور که از اولیا الله بودند از در بیرون می آمدند به من گفتند که فلانی  من سه روز است که یک استکان چای بیشتر نخوردم به بنده برخورد که در مدخل امیرالمونین که جای این حرف ها نیست. نخوردی که نخوردی رفتم داخل و ساعت ها زیارت کردم و بسیار متحول شدم و بعد از زیارت به منزل رفتم و زمان استراحت در خواب دیدم که مرحوم فکور بین آسمان و زمین است و دارد با چه حال معنویی زیارت می کند، متوجه شدم که ایشان می خواستند که به بنده بگویند که این که کوتاهی کردی و دیر رسیدی به علت این است که مراقبه نکردی من سه روز است که چیزی نخوردم اگر می خواهید آماده باشید باید از چند روز قبل مراقبه کنید .

نقل قولی از آیت الله بهجت درباره قبولی نماز
به قول آیت الله بهجت اگر می خواهی نمازت درست شود باید همه زندگی ات را درست کنی. نمی شود که انسان تا قبل از تکبیره الاحرام در دنیا باشد، یکدفعه برود در عالم آخرت. آنهایی که فی صلاتم دائم هستند یک نماز درست می خوانند. اگر می خواهید بهره مند شوید خودتان را مهیا کنید. مرحوم علامه مجلسی بزرگ در شرح زیارت حامعه کبیره دارند: ایشان می گویند که من در ایام جوانی در نجف روزها در مقام زمان ریاضتی داشتم برای اینک باب زیارت برویم باز شود. بعد شب ها در حرم امیرالرمونین می آمدم.

بزرگی که خانواده اش نقل می‌کرده، ایشان یک روز به حرم نمیرفت و مرافبه میکرد. (البته این برای ما نیست، شما از همان شب اول به حرم بروید! اگر شب اول خواب ماندید بدانید که ال حرم نیستید!!) بعد یک دشداشه سفید می‌پوشید، پای برهنه و با سر بی عمامه از در خانه تا در حرم به سر خود می زد. هم می گفتند که خوب نیست مردم شما را اینگونه ببینند و ایشان می‌گفت: می خواهم مردم ببینند که یک غلام به در خانه اربابش می رود.

در اذن دخول حرم می گوبند به اما معصوم بگویید عبدک وابن عبدک و ابن عمتک. در بقیع یکی از این عالمان سنی زیارت نامه را نشانم داد که ببینید شما شرک می کنید و می گویید عبدک. به او گفتم قرآن خوانده ای؟ احکام عبید و عباد را در قرآن می دانید؟ کافری ک برده مسلمان ها می شود. اربابش را نمی پرستد اماذ عبد است. عبد بودن به معنای پرستیدن نیست. امام رضا (ع) در اصول کافی آمده است که می فرماید نه من و نه اجدادم نگفتیم ما را بپرستید. اما این را بگوییم ک در طاعت عبد ما هستید. اگر می خواهید به خدا برسید باید هر چ ما می گوییم گوش کنید.


زائر حقیقی کیست؟
این آیه قرآن را ببینید با این معنی: پیغمبر ما، به پروردگارت قسم اینها به کمال ایمان نمی رسند، مگر اینکه مشاجرتاشان تو را حکم قرار دهند. (منظور از مشاجرات، مشاجرات غذایی نیست. در این جا مسائل عقلی مطرح است.) حکمی ک تو میکنی در دلشان هم سخت نباشد و تسلیم تو نباشد.

حضرت وقتی این آیه را می بینند می فرمایند: علیکم ب التسلیم. بروید مقام تسلیم پیدا کنید.
پس زائر یعنی کسی ک از وطن و همه ستی خودش مهاجرت می کند به سوی خدای متعالو در این وادی از وادی ولایت   عبور می کند.

حضرت فرمودند بروید و مقام تسلیم پیدا کنید اگر می خواهید برسید به خدا، پس زائر کسی است که از وطن خودش و از تمام هستی خودش سفر می کند به سمت خدا و در این سفر از وادی ولایت عبور می کند و باید خودش را برای این سفر آماده کند.

پس هنگام حرکت به سمت حرم دائم در حال ذکر گفتن باشید، ارکان توحیدی را ذکر کنید  "سبحان الله والحمدولله ولا اله الله والله اکبر" در واقع با حرکت به سمت حرم شما به سمت خدا حرکت می کنید، موقع رسیدن به درب حرم اذن دخول بخوانید این باب یکی از بابهای بیوت انبیا است نبوت یک بیت است شما دقت کنید همه اخبار الهی همراه انبیا به این عالم آمده است شما اگر نبوت را از این جهان بردارید هیچ خبری از اخبار عوالم الهی در این عالم نیست، همه بیت نبوت با تمام اخباری که خداوند به آنها داده است گشوده می شود اصلا معنی نبی همین است که از بالا و اخبار غیب برای شما خبر می آورد و این اخبار غیب که همه حقیقت و واقعیت توحیدند در بیوت توحیدی است در خانه انبیا است این خانه گلین نیست خانه ای توحیدی و خدایی است، خانه ای است که سرتاسر آن معارف توحیدی است ما باید با فهم حقایق نبوت وارد خانه نبوت شویم وخانه های اهل بیت هم بیت نبوت است  "اهل بیت النبوة"  این خانه گلین نیست درب خانه امام رضا(ع) که می ایستید احساس کنید درب بیت نبی ایستاده اید و بگویید من می خواهم از راه بیت نبوت وارد بیت نبوت شوم می خواهم حقایق نبوت و اخلاق توحیدی را که پیامبر آورده است و الان در خانه امام رضا(ع) است را شکار کنم و اینها چیزهایی است که باید ما با ورود به این حرم مبارک درک کنیم و برای خودمان برداریم.

 این محیط محیط توحید و نور است شما بارها آیه نور را خوانده اید، همه هدایت الهی در نور خدا  خلاصه می شود الله نورالسماوات والعرض امام رضا(ع) فرمودند: نورالسماوات والعرض خداست.  هرکسی در هر عالمی که به سمت خدا و مقامات توحیدی هدایت می شود با نور خداست این نور الهی که سرچشمه هدایت است متمثل درنبی اکرم شده است یعنی  مثل این نور خود نبی اکرم است این مثل، مثل چراغدانی است که در آن چراغی برافروخته  شده باشد. امام رضا(ع) در ادامه این روایت می فرمایند: چراغدان، قلب نبی اکرم است این چراغی که در این قلب برافروخته شده و همه عالم از این چراغ  روشن است ولذا پیامبر شمس حقیقی عالم است " واشمس وضحاها " پرتو دین رسول خدا که به ما می رسد این چراغ همان نبوت نبی اکرم است این نبوت نبی اکرم می آید و تبدیل به خانه هایی می شود که همان بیوت انبیا است و این نور در این خانه ها است و اینجاست که اجازه ذکر الهی داده می شود و اگر پا را فراتر بگذاریم و ازاین خانه ها عبور نکنیم نه توحید است نه سیر در مقامات معنوی، هر ذکری است  و هر حضوری است  که از حضرت حق لمس می شود و هر مقامی از مقامات توحیدی  در این بیوت است.


کسی که در بیت ولایت، وارد شد هیچ ذکری هیچ تجارتی او را از ذکر خدا غافل نمی‌کند
کسی که در بیت ولایت،  خانه امام رضا(ع)  وارد شد هیچ ذکری هیچ تجارتی او را از ذکر خدا غافل نمیکند. عنایت داشته باشید اگر کسی موفق شد وارد خانه امام رضا(ع) و محیط ولایت امام  شود این فرد تبدیل به کسی می شود که همه کارهایش می شود خدا بازارش خدا، محل کارش خدا خانه اش خدا. دقت داشته باشید که اگر در این بیوت وارد نشوید نمازتان هم بازی است.

همه انوار توحید همه  هدایت  درنبی اکرو و در نبوت اوست و این نبوت در خانه هایی است، اگر به این خانه ها راهتان دادند اجازه سیر توحیدی، سیر در مقامات، ذکر و حضور برایتان حاصل می شود و الا بیرون از این خانه ها هیچ خبری از این موارد نیست لذا اگر کسی اینجا بایستد درب حرم امام رضا(ع) هذا اني وقفتُ ابواب بیوت نبیک خدایا درب این خانه را به روی من باز کن و به من اجازه بده وارد بیت النبوة شوم تا حقایق توحیدی که نبی اکرم آورده است به قلب من برسد من که بی خبر هستم از این حقایق با خبر شوم و از این خانه بیرون بروم.

بعضی از ما که به زیارت می رویم گویی چشممان را بسته اند وارد می شویم و بیرون می آییم و اینگونه فایده ای ندارد  کسی که امام را در قالب جسم می بیند و برایش حضور و غیاب می بیند که زائر حقیقی نیست  البته جسم امام هم از باقی اجسام متفاوت از علیین است ولی امام که جسم نیست ، خدایا این امام برای من حاضر و غایب ندارد در اذن دخول اجازه  می گیرید از خدای متعال که به من اجازه ورود به بیت النبوة می دهید و بعد خطاب اجازه عوض می شود  از رسول خدا و از خلیفه خدا اجازه می گیرید أ أدخل یا رسول الله أ أدخل یا حجة الله  ای ملائکه مقربی که شما مقیمید و ارزاق معنوی به دست شما تقسیم می شود اجازه ورود به بیت النبوة را می دهید و آخر اذن دخول از امام رضا(ع) می خواهیم که بهترین اجازه ای که به اولیا یخدا می دهد برای داخل شدن به ما بدهد مانند اجازه ای که با سلمان داد.

حکایت شاگرد آیت الله بهجت از زیارت حضرت مریم مقدس و عیسی مسیح از حرم امام رضا
شاگر حضرت آیت الله بهجت نقل می کردند روزی ایشان از زیارت می آمدند بسیار خوشحال بودند سوال کردم چه اتفاقی افتاده است ایشان نکاتی را فرمودند که یکی از آنها این بود که امروز حضرت مریم مقدس و عیسی مسیح مشرف شده بودند حرم امام رضا(ع) و زیارت حضرت می کردند و مسائل دیگر.

در کامل الزیارة آمده است پسر ابوحمزه ثمالی نقل می کند زمان بنی امیه نیمه شب مخفیانه به زیارت امام حسین(ع) می رفتم که کسی راهم را گرفت و گفت برگرد و سحر برای زیارت بیا رفتم سحر برگشتم دوباره سر راهم آمد و گفت برگرد فردا بیا گفتم من باید تا شب تاریک است به زیارت بروم که آن شخص گفت موسی کلیم امشب از خدا اجازه گرفته و همراه هفتاد هزارملک در حرم حضور دارند، عنایت داشته باشید که قطعا این زیارت متفاوت است.

یک نیمه شبی مخفیانه در دوره بنی امیه به زیارت امام حسین علیه السلام رفتم. یک نفر جلوی مرا گرفت و گفت برو سحر بیا. رفتم و دوباره برگشتم باز هم گفت برو. من گفتم نمی توانم شب بیایم گفت امشب موسی کلیم با هفتاد هزار ملائکه امشب در حرم امام حسین است و حرم شلوغ است.
این زیارت با زیارتهای دیگر فرق دارد. در روایات مکرر آمده است حرم امام حسین علیه السلام مختلف الملائکه و مختلف الانبیا است.انبیاء که جزء موحدین کامل هستند و به سماوات رفتند از سماوات اجازه می گیرند و دسته دسته به حرم می آیند و می روند.

امام معصوم هم به زیارت می رود؟
این روایت در کامل الزیارت مکرر آمده و از من نشنیده بگیرید: شترداری که به امام صادق شتر کرایه می داد، گاهی با حضرت همسفر می‌شد که امام صادق به او می گوید می آیی برویم زیارت امام حسین؟ گفتم: اقا مگه امام معصوم هم به زیارت می رود؟ همه ملائکه وقتی در کارهایشان نازل می شوند به زیارت امام می آیند و جبرائیل و میکائیل و روح در شب قدر به زیارت امام می آیند
حضرت یک چیز بسیار عجیب فرمودند: خدای متعال در هر شب جمعه به کربلا حبوط می کند البته این حبوط ، حبوط جسمانی نیست .
به هر معنا رحمت و عنایت خدا در کربلا نازل می شود و خبری در کربلا اتفاق می افتد که همه ملائکه می ایند و 1240000و اوصیائشان در کربلا سرازیر می شود و هر رزقی از سماواتی ها هم می آیند و ما هم به زیارت می رویم، نبی اکرم هم می آیند.
شتردار سوال کرد پس شما هر شب با خدای خود در کربلا ملاقات دارید؟نه لقای جسمانی همان لقایی که امیرالمؤمنین فرمود من خدایی را که نبینم عبادت نمی کنم فرمود بله همین طور است.

حرم امام رضا هم مثل امام حسین است و انبیا به زیارت امام رضا می ایند.
یک استاد عزیزی فرمود:دیدم مجلسی بود و چهارده معصوم در حرم امام رضا جمع شدند
وقتی به حرم امام رضا رسیدید بگویید بسم الله و بالله و فی سبیل الله و داخل حرم شوید و صد تکبیر بگویید و کبریای الهی در دلتان تجلی کند و در سایه کبریای الهی زیارت جامعه را بفهمید،والا ادم تا عظمت الهی را نفهمد زیارت جامعه را نمی فهمد.


وقتی کبریای الهی در دل ادم تجلی کند و همه عالم از چشم او میفتد و فقط عظمت الهی ر می بیند آن وقت در شعاع این عظمت می تواند مقامات اولیای خدا را بشناسد.
این رزق شما باید در زیارت باشد و هر جمله از زیارت جامعه کبیره باید بابی به سوی مقام اماام و انوار امام و حقیقت قدس امام برایتان باز کند واین جملات اسرار است نه یک سری جملات تکراری.
هر جمله از این زیارت مقامی از مقامات امام است که اگر انسان با خضوع و تواضع بخواند در قلب انسان متجلی  می شود و با گشوده شدن آن بابی از ولایت برای انسان  گشوده می شود .


لذا اگر کسی در حرم رفت باید جانش از ان پر شده باشد. این جمله که در زیارت امین الله امده است خدا انهایی که از تو طعام می خواهند مائده ها برایشان آماده است و سرچشمه ها بریشان می جوشد .
 همه مائده های توحیدی بر سر سفره امام رضاست و همه سرچشمه های جوشان حکمت در حرم امام رضا است.



مربوط به موضوع : <-CategoryName->
برچسب ها :
نویسنده خادم الرضا (ع) در جمعه 8 اسفند 1393برچسب:امام رضا,خادم الرضا (ع),حرم,زیارت, |

حضرت امام رضا (ع) در مدت اقامت کوتاه خویش در مرو با عالمان ادیان دیگر مناظرات متعددی داشتند که از جمله مشهور‌ترین آن‌ها مناظره با «جاثلیق» مسیحی و «رأس‌الجالوت» یهودی است. 

این مناظرات را شیخ صدوق، در کتاب عیون اخبار الرضا آورده و مرحوم علامه مجلسى نیز در جلد ۴۹ بحار الانوار از کتاب عیون نقل کرده و در کتاب مسند الامام الرضا جلد ۲ نیز آمده است. 
 
مناظرات هفت گانه عبارتند از: 
 
۱ـ مناظره با جاثلیق (عالم بزرگ مسیحی) (۱) 
 
۲ـ مناظره با رأس الجالوت (پیشواى بزرگ یهودیان) (۲) 
 
۳ـ مناظره با هربز اکبر (۳) 
 
۴ـ مناظره با عمران صابى (۴) 
 
این چهار مناظره در یک مجلس و با حضور مامون و جمعى از دانشمندان و رجال خراسان صورت گرفت. 
 
۵ـ مناظره با سلیمان مروزى (۵) که مستقلاً در یک مجلس با حضور مامون و اطرافیانش صورت گرفت. 
 
۶ـ مناظره با على بن محمد بن جهم (۶) 
 
۷ـ مناظره با ارباب مذاهب مختلف در بصره
 
هر یک از این مناظرات داراى محتواى عمیق و جالبى است که امروزه هم با گذشت حدود هزار و دویست سال از آن تاریخ رهگشا و بسیار آموزنده و پر بار است، هم از نظر محتوا و هم از نظر فن مناظره و طرز ورود و خروج در بحث‌ها به عنوان نمونه به سراغ مناظره با جاثلیق که در یکى از جلسات بزرگ مامون واقع شده، مى رویم. 
 
مناظره با چند عالم ادیان
 
هنگامى که على بن موسى الرضا ـ علیه‌السلام ـ وارد بر مامون شد او به فضل بن سهل، وزیر مخصوصش، دستور داد که پیروان مکاتب مختلف را مانند جاثلیق (عالم بزرگ مسیحى) و راس الجالوت (پیشواى بزرگ یهودیان) و نسطاس رومى (عالم بزرگ نصرانى) و همچنین علماى دیگر علم کلام را دعوت کند تا سخنان آن حضرت را بشنوند. 
 
فضل بن سهل آن‌ها را دعوت کرد، هنگامى که جمع شدند نزد مامون آمد و گفت: همه حاضرند. 
 
مامون گفت: همه آن‌ها داخل شوند. پس از ورود، به همه خوش آمد گفت، سپس افزود: من شما را براى کار خیرى دعوت کرده‌ام، و دوست دارم با پسر عمویم که اهل مدینه است و تازه بر من وارد شده، مناظره کنید. فردا همگى نزد من آیید و احدى از شما غیبت نکند. همه گفتند: چشم، همه سر بر فرمانیم! و فردا صبح همگى نزد تو خواهیم آمد. 
 
حسن بن سهل نوفلى مى‌گوید: ما خدمت امام على بن موسى الرضا مشغول صحبت بودیم که ناگاه یاسر خادم که عهده‌دار کارهاى حضرت بود، وارد شد و گفت مامون به شما سلام مى‌رساند و مى‌گوید برادرت به قربانت باد! اصحاب مکاتب مختلف و ارباب ادیان و علماى علم کلام از تمام فرق و مذاهب جمعند، اگر دوست دارید قبول زحمت فرموده فردا به مجلس ما آیید و سخنان آن‌ها را بشنوید و اگر دوست ندارید اصرار نمى‌کنم، و نیز اگر مایل باشید ما به خدمت شما مى‌آییم و این براى ما آسان است. 
 
امام ـ علیه‌السلام ـ در یک گفتار کوتاه و پر معنا فرمود: 
 
 «سلام مرا به او برسان و بگو مى‌دانم چه مى‌خواهى؟ من ان شاء الله صبح نزد شما خواهم آمد» (۷) 
 
نوفلى که از یاران حضرت بود مى‌گوید: وقتى یاسر خادم از مجلس امام بیرون رفت، امام ـ علیه‌السلام ـ نگاهى به من کرد و فرمود: تو اهل عراق هستى و مردم عراق ظریف و باهوشند، در این باره چه مى‌اندیشى؟ مامون چه نقشه‌اى در سر دارد که اهل شرک و علماى مذاهب را گرد آورده است؟ 
 
نوفلى مى‌گوید: عرض کردم او مى‌خواهد شما را به محک امتحان بزند و بداند پایه علمى شما تا چه حد است؟ ولى کار خود را بر پایه سستى بنا نهاده، به خدا سوگند طرح بدى ریخته و بناى بدى نهاده است. 
 
امام ـ علیه‌السلام ـ فرمود: چه بنایى ساخته و چه نقشه‌اى طرح کرده؟ 
 
نوفلى (که گویا هنوز نسبت به مقام شامخ امام معرفت کامل نداشت و از توطئه مامون گرفتار وحشت شده بود) عرض کرد: علماى علم کلام اهل بدعتند و مخالف دانشمندان اسلامند، چرا که عالم، واقعیت‌ها را انکار نمى‌کند، اما این‌ها اهل انکار و سفسطه‌اند، اگر دلیل بیاورى که خدا یکى است مى‌گویند این دلیل را قبول نداریم، و اگر بگویى محمد رسول الله است مى‌گویند رسالتش را اثبات کن، خلاصه (آن‌ها افرادى خطرناکند و...) در برابر انسان دست به مغالطه مى‌زنند، و آن قدر سفسطه می‌کنند تا انسان دست از حرف خود بردارد، فدایت شوم از این‌ها برحذر باش! 
 
امام ـ علیه‌السلام ـ تبسمى فرمود و گفت: اى نوفلى، تو مى‌ترسى دلائل مرا باطل کنند و راه را بر من ببندند؟ 
 
نوفلى (که از گفته خود پشیمان شده بود) گفت: نه به خدا سوگند من هرگز بر تو نمى‌ترسم، امیدوارم که خداوند تو را بر همه آن‌ها پیروز کند. 
 
امام فرمود: اى نوفلى، دوست دارى بدانى که مامون از کار خود پشیمان مى‌شود؟ 
 
عرض کرد: آرى
 
فرمود: هنگامى که استدلالات مرا در برابر اهل تورات به توراتشان بشنود، و در برابر اهل انجیل به انجیلشان، و در مقابل اهل زبور به زبورشان، و در مقابل صابئین به زبان عبریشان، و در برابر موبدان به زبان فارسیشان، و در برابر اهل روم به زبان رومى، و در برابر پیروان مکتبهاى مختلف به زبان خودشان، آرى هنگامى که دلیل هر گروهى را جدا گانه ابطال کردم به طورى که مذهب خود را‌‌ رها کنند و قول مرا بپذیرند، آنگاه مامون مى‌داند مقامى را که او در صدد آن است مستحق نیست! آن وقت پشیمان خواهد شد، و هیچ حرکت و قوه‌اى جز به خداوند متعال عظیم نیست: «وَ لا حَوْلَ وَ لا قُوَةاِلا بِالله ِ الْعَلِىِّ الْعَظِیْمِ» 
 
نوفلى مى‌گوید: هنگامى که صبح شد فضل بن سهل خدمت امام ـ علیه‌السلام ـ آمد و عرض کرد: فدایت شوم پسر عمویت (مامون) در انتظار شماست و جمعیت نزد او حاضر شده‌اند، نظرتان در این باره چیست؟ 
 
امام فرمود: تو جلو‌تر برو، من هم ان شاء الله خواهم آمد، سپس وضو گرفت و شربت سویقى (۸) نوشید و به ما هم داد نوشیدیم، سپس همراه حضرت بیرون آمدیم تا وارد بر مامون شدیم. 
 
مجلس پر از افراد مشهور و سر‌شناس بود و محمد بن جعفر (۹) با جماعتى از بنى هاشم و آل ابى طالب و جمعى از فرماندهان لشگر نیز حضور داشتند. 
 
هنگامى که امام ـ علیه‌السلام ـ وارد مجلس شد مامون برخاست، محمد بن جعفر و تمام بنى هاشم نیز برخاستند. 
 
امام ـ علیه‌السلام ـ همراه مامون نشست، اما آن‌ها به احترام امام ـ علیه‌السلام ـ همچنان ایستاده بودند تا دستور جلوس به آن‌ها داده شد و همگى نشستند. مدتى مامون بگرمى مشغول سخن گفتن با امام ـ علیه‌السلام ـ بود، سپس رو به جاثلیق کرد و گفت: 
 
اى جاثلیق! این پسر عموى من على بن موسى بن جعفر است، من دوست دارم با او سخن بگویى و مناظره کنى، اما طریق عدالت را در بحث‌‌ رها کن. 
 
جاثلیق گفت: اى امیرمومنان! من چگونه بحث و گفتگو کنم که (با او قدر مشترکى ندارم) او به کتابى استدلال مى‌کند که من منکر آنم و به پیامبرى عقیده دارد که من به او ایمان نیاورده‌ام. 
 
مناظره با جاثلیق (عالم بزرگ مسیحی) 
 
در اینجا امام ـ علیه‌السلام ـ شروع به سخن کرد و فرمود: اى نصرانی! اگر به انجیل خودت براى تو استدلال کنم اقرار خواهى کرد؟ جاثلیق گفت: آیا مى‌توانم گفتار انجیل را انکار کنم؟ آرى به خدا سوگند اقرار خواهم کرد هر چند بر ضرر من باشد. 
 
امام ـ علیه‌السلام ـ فرمود: هر چه مى‌خواهى بپرس و جوابش را بشنو! 
 
جاثلیق: درباره نبوت عیسى و کتابش چه مى‌گویى؟ آیا چیزى از این دو را انکار مى‌کنى؟ 
 
امام ـ علیه‌السلام ـ: من به نبوت عیسى و کتابش و به آنچه به امتش بشارت داده و حواریون به آن اقرار کرده‌اند، اعتراف مى‌کنم، و به نبوت آن عیسى که اقرار به نبوت محمد (ص) و کتابش نکرده و امتش را به آن بشارت نداده کافرم. 
 
آیا به قضاوت از دو شاهد عادل استفاده نمى‌کنى؟ 
 
امام ـ علیه‌السلام ـ آرى
 
جاثلیق: پس دو شاهد از غیر اهل مذهب خود از کسانى که نصارى شهادت آنان را مردود نمى‌شمارند بر نبوت محمد (ص) اقامه کن و از ما نیز بخواه که دو شاهد بر این معنا از غیر اهل مذهب خود بیاوریم. 
 
امام ـ علیه‌السلام ـ هم اکنون انصاف را رعایت کردى اى نصرانى، آیا کسى را که عادل بود و نزد مسیح، عیسى بن مریم مقدم بود مى‌پذیرى؟ 
 
جاثلیق: این مرد عادل کیست، نامش را ببر
 
امام ـ علیه السلام ـ درباره «یوحناى» دیلمى چه مى‌گویى؟ 
 
جاثلیق: به به! محبوب‌ترین فرد نزد مسیح را بیان کردى
 
امام علیه‌السلام: تو را سوگند مى‌دهم آیا انجیل این سخن را بیان مى‌کند که یوحنا گفت: حضرت مسیح مرا از دین محمد عربى باخبر ساخت و به من بشارت داد که بعد از او چنین پیامبرى خواهد آمد، من نیز به حواریون بشارت دادم و آن‌ها به او ایمان آوردند؟ 
 
جاثلیق گفت: آرى! این سخن را یوحنا از مسیح نقل کرده و بشارت به نبوت مردى و نیز بشارت به اهل بیت و وصیش داده است، اما نگفته است این در چه زمانى واقع می‌شود و این گروه را براى ما نام نبرده تا آن‌ها را بشناسیم. 
 
امام علیه‌السلام: اگر ما کسى را بیاوریم که انجیل را بخواند و آیاتى از آن را که نام محمد (ص) و اهل بیتش و امتش در آن‌ها است، تلاوت کند آیا ایمان به او مى‌آورى؟ 
 
جاثلیق: بسیار خوب است. 
 
امام علیه‌السلام: به نسطاس رومى فرمود: آیا سِفْرِ سوم انجیل را از حفظ دارى؟ 
 
نسطاس گفت: بلى، از حفظ دارم
 
سپس امام به راس الجالوت (بزرگ یهودیان) رو کرد و فرمود: آیا تو هم انجیل را مى‌خوانى؟ گفت آرى به جان خودم سوگند. 
 
فرمود سِفْرِ سوم را بر گیر، اگر در آن ذکرى از محمد و اهل بیتش بود به نفع من شهادت ده و اگر نبود شهادت نده. 
 
سپس امام ـ علیه‌السلام ـ سِفْرِ سوم را قرائت کرد تا به نام پیامبر (ص) رسید، آنگاه متوقف شد و رو به جاثلیق کرد و فرمود: اى نصرانى! تو را به حق مسیح و مادرش آیا قبول دارى که من از انجیل باخبرم؟ 
 
جاثلیق: آرى
 
سپس امام ـ علیه‌السلام ـ نام پیامبر (ص) و اهل بیت و امتش را براى او تلاوت کرد، سپس افزود: اى نصرانى! چه مى‌گویى، این سخن عیسى بن مریم است؟ اگر تکذیب کنى آنچه را که انجیل در این زمینه مى‌گوید، موسى و عیسى هر دو را تکذیب کرده‌اى و کافر شده‌اى. 
 
جاثلیق: من آنچه را که وجود آن در انجیل براى من روشن شده است انکار نمى‌کنم و به آن اعتراف دارم. 
 
امام علیه‌السلام: همگى شاهد باشید او اقرار کرد، سپس فرمود: اى جاثلیق: هر سوال مى‌خواهى بکن
 
جاثلیق: از حواریان عیسى بن مریم خبر ده که آن‌ها چند نفر بودند و نیز خبر ده که علماى انجیل چند نفر بودند؟ 
 
امام علیه‌السلام: از شخص آگاهى سوال کردى، حواریون دوازده نفر بودند و اعلم و افضل آن‌ها لوقا بود. اما علماى بزرگ نصارى سه نفر بودند: یوحناى اکبر در سرزمین باخ، یوحناى دیگرى در قرقیسا و یوحناى دیلمى در رجاز، و نام پیامبر و اهل بیت و امتش نزد او بود، و او بود که به امت عیسى و بنى اسرائیل بشارت داد. 
 
سپس فرمود: اى نصرانى به خدا سوگند ما ایمان به آن عیسى داریم که ایمان به محمد (ص) داشت، ولى تنها ایرادى که به پیامبر شما عیسى داریم این بود که او کم روزه مى‌گرفت و کم نماز مى‌خواند! 
 
جاثلیق ناگهان متحیر شد و گفت: به خدا سوگند علم خود را باطل کردى، و پایه کار خویش را ضعیف نمودى، و من گمان مى‌کردم تو اعلم مسلمانان هستى! 
 
امام علیه‌السلام: مگر چه شده؟ 
 
جاثلیق: به خاطر اینکه مى‌گویى عیسى ضعیف و کم روزه و کم نماز بود، در حالى عیسى حتى یک روز را افطار نکرد و هیچ شبى را (به طور کامل) نخوابید و صائم الدهر و قائم اللیل بود. 
 
امام علیه‌السلام: براى چه کسى روزه مى‌گرفت و نماز مى‌خواند؟ 
 
جاثلیق نتواتنست پاسخ گوید و ساکت شد (زیرا اگر اعتراف به عبودیت عیسى مى‌کرد با ادعاى الوهیت او سازگار نبود) (دقت کنید) 
 
امام علیه‌السلام: اى نصرانى، سوال دیگرى از تو دارم. 
 
جاثلیق، با تواضع، گفت: اگر بدانم پاسخ مى‌گویم. 
 
امام ـ علیه‌السلام ـ: تو انکار مى‌کنى که عیسى مردگان را به اذن خداوند متعال زنده مى‌کرد؟ 
 
جاثلیق در بن بست قرار گرفت و به ناچار گفت: انکار مى‌کنم، چرا که آن کس که مردگان را زنده کند و کور مادرزاد و مبتلا به برص را شفا دهد او پروردگار است و مستحق الوهیّت! 
 
امام علیه‌السلام: حضرت الیسع نیز همین کار را مى‌کرد و او بر آب راه رفت و مردگان را زنده کرد و نابینا و مبتلا به برص را شفا داد، اما امتش قائل به الوهیت او نشدند و کسى او را عبادت نکرد. 
 
حزقیل پیامبر نیز‌‌ همان کار مسیح را انجام داد و مردگان را زنده کرد، سپس رو به راس الجالوت کرده فرمود: اى راس الجالوت، آیا این‌ها را در تورات مى‌یابى که بخت النصر اسیران بنى اسرائیل را در آن زمان که حکومت با بیت المقدس مبارزه کرد به بابل آورد، خداوند حزقیل را به سوى آن‌ها فرستاد و او مردگان آن‌ها را زنده کرد؟ این واقعیت در تورات مضبوط است، هیچ کس جز منکران حق از آن را انکار نمى‌کنند. 
 
راس الجالوت: ما این را شنیده‌ایم و مى‌دانیم. 
 
امام علیه‌السلام: راست مى‌گویى، سپس افزود: اى یهودى این سِفْر از تورات را بگیر، و آنگاه خود شروع به خواندن آیاتى از تورات کرد، مرد یهودى تکانى خورد و در شگفت فرو رفت. 
 
سپس امام ـ علیه‌السلام ـ رو به نصرانى کرد و قسمتى از معجزات پیامبر اسلام (ص) را درباره زنده شدن بعضى از مردگان به دست او و شفاى بعضى از بیماران غیر قابل علاج را به برکت او برشمرد و فرمود: با اینهمه ما هرگز او را پروردگار خود نمى‌دانیم، اگر به خاطر این گونه معجزات، عیسى را خداى خود بدانید باید «الیسع» و «حزقیل» را نیز معبود خویش بشمارید، زیرا آن‌ها نیز مردگان را زنده کردند و نیز ابراهیم خلیل پرندگانى را گرفت و سر برید و آن‌ها را بر کوههاى اطراف قرار داد، سپس آن‌ها را فرا خواند و همگى زنده شدند، موسى بن عمران نیز چنین کارى را در مورد هفتاد نفر که با او به کوه طور آمده بودند و بر اثر صاعقه مردند انجام داد، تو هرگز نمى توانى این حقایق را انکار کنى، زیرا تورات و انجیل و زبور و قرآن از آن سخن گفته‌اند، پس باید همه این‌ها را خداى خویش بدانیم. 
 
جاثلیق پاسخى نداشت بدهد، تسلیم شد و گفت: سخن، سخن توست و معبودى جز خداوند یگانه نیست، سپس امام ـ علیه‌السلام ـ در باب کتاب اشعیا از او و راس الجالوت سوال کرد. 
 
او گفت: من از آن بخوبى آگاهم. فرمود: این جمله را به خاطر دارید که اشعیا گفت: من کسى را دیدم که بر دراز گوشى سوار است و لباسهایى از نور در تن کرده (اشاره به حضرت مسیح) و کسى را دیدم که بر ش‌تر سوار است و نورش مثل نور ماه (اشاره به پیامبر اسلام (ص)) گفتند: آرى اشعیا چنین سخنى را گفته است. 
 
امام ـ علیه‌السلام ـ افزود: اى نصرانى، این سخن مسیح را در انجیل به خاطر دارى که فرمود: من به سوى پروردگار شما و پروردگار خودم مى‌روم و «بارقلیطا» مى‌آید و درباره من شهادت به حق مى‌دهد (آن گونه که من درباره او شهادت داده‌ام) و همه چیز را براى شما تفسیر مى‌کند؟ (۱۰) 
 
جاثلیق: آنچه را از انجیل مى‌گویى ما به آن معترفیم. 
 
سپس امام ـ علیه‌السلام ـ سوالات دیگرى درباره انجیل و از میان رفتن نخستین انجیل و بعد نوشته شدن آن به وسیله چهار نفر: مرقس، لوقا، یوحنا و متّى که هرکدام نشستند و انجیلى را نوشتند (انجیلهایى که هم اکنون موجود و در دست مسیحیان است)، سخن گفت و تناقضهایى از کلام جاثلیق گرفت. 
 
جاثلیق به کلى درمانده شده بود، به گونه‌اى که هیچ راه فرار نداشت. لذا هنگامى که امام رضا ـ علیه‌السلام ـ بار دیگر به او فرمود: اى جاثلیق، هر چه مى‌خواهى سوال کن، او از هر گونه سوالى خود دارى کرد و گفت: اکنون شخص دیگرى غیر از من سوال کند، قسم به حق مسیح که گمان نمى‌کردم در میان مسلمانان کسى مثل تو باشد. (۱۱) و (۱۲) 
 
پی‌نوشت 
۱- جاثلیق (به کسر «ث» و «لام») لفظى یونانى است به معناى رئیس اسقف‌ها و پیشواى عیسوى، لقبى است که به علماى بزرگ نصارى داده مى‌شد و نام شخص خاصى نیست (المنجد) و شاید معرَّب کاتولیک بوده باشد. 
۲- راس الجالوت، لقب دانشمندان و بزرگان ملت یهود است (این نیز اسم خاص نیست) 
۳- هربز اکبر، یا هیربد اکبر، لقبى است که مخصوص بزرگ زردشتیان بوده، به معناى پیشواى بزرگ مذهبى و قاضى زردشتى و خادم آتشکده. 
۴- عمران صابى چنانکه از نامش پیداست، از مذهب صابئین دفاع مى کرد. صابئین گروهى هستند که خود را پیرو حضرت یحیى مى دانند ولى به دو گروه موحد و مشرک تقسیم شده‌اند: 
گروهى از آنان رو به ستاره پرستى آورده‌اند، لذا آن‌ها را‌گاه به عنوان ستاره پرستان مى‌نامند. مرکز آن‌ها سابقا شهر حران در عراق بود، سپس به مناطق دیگرى از عراق و خوزستان روى آوردند. آن‌ها طبق عقاید خود بیشتر در کنار نهرهاى بزرگ زندگى مى‌کنند و هم اکنون گروهى از آنان در اهواز و بعضى مناطق دیگر به سر مى‌برند. 
۵- سلیمان مروزى مشهور‌ترین عالم علم کلام در خطه خراسان در عصر مامون بود براى او احترام زیادى قائل مى‌شد. 
۶- على بن محمد بن جهم، ناصبى و دشمن اهل بیت بوده است. مرحوم صدوق روایتى از على بن محمد بن جهم نقل کرده که از آن استفاده مى‌شود که وى نسبت به حضرت رضا ـ علیه‌السلام ـ محبت داشته است. 
۷- صدوق،‌‌ همان کتاب، ج ۱ ص ۱۵۵
۸- سویق شربت مخصوصى بوده که با آرد درست مى‌کردند. 
۹- فرزند امام صادق ـ علیه‌السلام ـ و عموى امام على بن موسى الرضا ـ علیه‌السلام
۱۰- مقصود از «بارقلیطا» یا «فارقلیطا»، که حضرت مسیح از آمدن او خبر داده است، حضرت محمد (ص) مى‌باشد و این پیشگویى در انجیل «یوحنّا» در ابواب ۱۴و ۱۵و ۱۶ وارد شده است، و قرآن مجید نیز در آیه ۶ از سوره صَف ّ، این معنا را از قول حضرت عیسى ـ علیه‌السلام ـ نقل کرده است (براى اطلاع بیشتر در این زمینه رجوع شود به کتاب «احمد موعود انجیل»، تالیف آیت الله جعفر سبحانى، انتشارات توحید، قم، ۱۳۶۱هـ. ش، ص ۹۷ـ ۱۳۳) 
۱۱- مجموعه آثار دومین کنگره جهانى حضرت رضا ـ علیه‌السلام ـ، ۱۳۶۶هـ. ش، ج ۱ ص ۴۳۲ـ ۴۵۲ مقاله آیت الله ناصر مکارم شیرازى، با تلخیص
۱۲- مهدی پیشوایی، سیره پیشوایان، انتشارات امام صادق علیه‌السلام.


مربوط به موضوع : <-CategoryName->
برچسب ها :
نویسنده خادم الرضا (ع) در جمعه 8 اسفند 1393برچسب:امام رضا,خادم الرضا (ع),حرم,مناظره, |
ده توصیه آیت الله بهجت برای زیارت امام رضا (علیه السلام) 
 
۱- زیارت شما قلبی باشد. در موقع ورود اذن دخول بخواهید، اگر حال داشتید به حرم بروید. هنگامی که از حضرت رضا علیه‌السلام اذن دخول می‌طلبید و می‌گویید: 
 
 «أ أدخل یا حجة الله:‌ای حجت خدا، آیا وارد شوم؟» 
 
زیارت امام رضا علیه‌السلام از زیارت امام حسین علیه‌السلام بالا‌تر است، چرا که بسیاری از مسلمانان به زیارت امام حسین علیه‌السلام می‌روند ولی فقط شیعیان اثنی عشری به زیارت حضرت امام رضا علیه‌السلام می‌آیند. 
 
۲- به قلبتان مراجعه کنید و ببینید آیا تحولی در آن به وجود آمده و تغییر یافته است یا نه؟ اگر تغییر حال در شما بود، حضرت علیه‌السلام به شما اجازه داده است. اذن دخول حضرت سیدالشهداء علیه‌السلام گریه است، اگر اشک آمد امام حسین علیه‌السلام اذن دخول داده‌اند و وارد شوید. 
 
۳- اگر حال داشتید به حرم وارد شوید. اگر هیچ تغییری در دل شما به وجود نیامد و دیدید حالتان مساعد نیست، بهتر است به کار مستحبی دیگری بپردازید. سه روز روزه بگیرید و غسل کنید و بعد به حرم بروید و دوباره از حضرت اجازه ورود بخواهید. 
 
۴- بسیاری از حضرت رضا علیه‌السلام سؤال کردند و خواستند و جواب شنیدند، در نجف، در کربلا، در مشهد مقدس، - هم همین طور – کسی مادرش را به کول می‌گرفت و به حرم می‌برد. چیزهای عجیبی را می‌دید. 
 
۵- ملتفت باشید! معتقد باشید! شفا دادن الی ماشاءالله به تحقق پیوسته. یکی از معاودین عراقی غده‌ای داشت و می‌بایستی مورد عمل جراحی قرار می‌گرفت. خطرناک بود، از آقا امام رضا (ع) خواست او را شفا بدهد، شب، حضرت معصومه علیهاالسلام را در خواب دید که به وی فرمود: «غده خوب می‌شود. احتیاج به عمل ندارد!» ارتباط خواهر و برادر را ببینید که از برادر خواسته، خواهر جوابش را داده است. 
 
۶- همه زیارتنامه‌ها مورد تأیید هستند. زیارت جامعه کبیره را بخوانید. زیارت امین الله مهم است. -قلب شما- این زیارات را بخواند. با زبان قلب خود بخوانید. لازم نیست حوائج خود را در محضر امام علیه‌السلام بشمرید. حضرت علیه‌السلام می‌دانند! مبالغه در دعا‌ها نکنید! زیارت قلبی باشد. امام رضا علیه‌السلام به کسی فرمودند: «از بعضی گریه‌ها ناراحت هستم!» 
 
۷- یکی از بزرگان می‌گوید، من به دو چیز امیدوارم؛ نخست آنکه قرآن را با کسالت نخوانده‌ام. بر خلاف بعضی که قرآن را آنچنان می‌خوانند که گویی شاهنامه می‌خوانند. قرآن کریم موجودی است شبیه عترت. دوم، در مجلس عزاداری حضرت سیدالشهداء گریه کرده‌ام. 
 
حضرت آیت‌الله العظمی بروجردی رحمة‌الله علیه مبتلا به درد چشم شدند، فرمودند: «در روز عاشورا مقداری از گِلِ عزاداری امام حسین علیه‌السلام را بر چشمان خود مالیدم، دیگر در عمرم مبتلا به درد چشم نشدم و از عینک هم استفاده نکردم!» 
 
پس از حادثه بمب گذاری در حرم مطهر حضرت رضا علیه‌السلام حضرت به خواب کسی آمدند، سؤال شد. 
 
 «در آن زمان شما کجا بودید؟ فرمودند: کربلا بودم.» 
 
این جمله دو معنی دارد: 
 
معنی اول اینکه حضرت رضا علیه‌السلام آن روز به کربلا رفته بودند. 
 
معنی دوم یعنی این حادثه در کربلا هم تکرار شده است. دشمنان به صحن امام حسین علیه‌السلام ریختند و ضریح را خراب کردند و در آنجا آتش روشن کردند! 
 
۸- کسی وارد حرم حضرت رضا علیه‌السلام شد، متوجه شد سیدی نورانی در جلوی او مشغول خواندن زیارتنامه می‌باشد، نزدیک او شد و متوجه شد که ایشان اسامی معصومین – سلام الله علیهم – را یک یک با سلام ذکر می‌فرمایند. هنگامی که به نام مبارک امام زمان ـ عجل الله تعالی فرجه الشریف ـ رسیدند سکوت کردند! آن کس متوجه شد که آن سید بزرگوار خود مولایمان امام زمان سلام الله علیه و ارواحنا له الفداء است. 
 
۹- در همین حرم حضرت رضا علیه‌السلام چه کراماتی مشاهده شده است. کسی در رؤیا دید که به حرم حضرت رضا علیه‌السلام مشرف شده و متوجه شد که گنبد حرم شکافته شد و حضرت عیسی و حضرت مریم علیهماالسلام از آنجا وارد حرم شدند. تختی گذاشتند و آن دو بر آن نشستند و حضرت رضا علیه‌السلام را زیارت کردند. 
 
روز بعد آن کس در بیداری به حرم مشرف شد. ناگهان متوجه شد حرم کاملاً خلوت است! حضرت عیسی و حضرت مریم علیهماالسلام از گنبد وارد حرم شدند و بر تختی نشستند و حضرت رضا علیه‌السلام را زیارت کردند. زیارت‌نامه می‌خواندند. همین زیارت‌نامه معمولی را می‌خواندند! پس از خواندن زیارت‌نامه از‌‌ همان بالای گنبد برگشتند. دوباره وضع عادی شد و قیل و قال شروع شد حال آیا حضرت رضا علیه‌السلام وفات کرده است؟ 
 
۱۰- حرف آخر اینکه: عمل کنیم به هر آنچه که می‌دانیم. احتیاط کنیم در آنچه خوب نمی‌دانیم. با عصای احتیاط حرکت کنیم.


مربوط به موضوع : <-CategoryName->
برچسب ها :
نویسنده خادم الرضا (ع) در جمعه 8 اسفند 1393برچسب:امام رضا,خادم الرضا (ع),حرم,زیارت, |

مرحوم حاج غلامحسین ازغدی معروف به حاج آخوند که از موثقین و دوستان احقر بود بلا واسطه نقل کرد که: 
زنی از محارم من که مؤمنه و بسیار فقیره و تهی دست بود حالش این بود که سالی یک مرتبه از ازغد که چهار فرسخی شهر مشهد مقدس است با پای پیاده به زیارت حضرت رضا علیه‏السلام می‏آمد. و چون بر می‏گشت برای هر یک از اطفال قبیله سوغاتی می‏آورد مانند کفش و کلاه و سینه بند و نحو این‏ها. 
و هرگاه ما به او می‏گفتیم تو که پیاده و با دست تهی می‏روی پس پول از کجا می‏آوری که این چیزها را می‏خری می‏گفت من وقتی به حرم می‏روم حضرت رضا علیه‏السلام را میان ضریح می‏بینم و آن بزرگوار احوال مرا و اطفال را و عدد آن‏ها را می‏پرسد. و به اندازه‏ای پول به من می‏دهد که به جهت اطفال سوغاتی و تحفه بخرم و شما مگر وقتی به حرم می‏روید آن حضرت را نمی‏بینید. 
و چون چنین جواب می‏داد ما سکوت می‏کردیم، و گمان می‏نمودیم که او چون فقیره است در مشهد گدائی و تکدی می‏کند و پولی به دست می‏آورد و سوغاتی می‏خرد. 
تا این که یک سفر چو روانه‏ی مشهد شد من پشت سرش آمدم تا به مشهد رسید و دیدم بخانه‏ی یک نفر از ازغدی‏ها رفت. 
پس من بیرون آن خانه منتظر او شدم تا این که وضو ساخته بیرون آمد تا به حرم برود. 
من هم عقب سرش رفتم تا به حرم شریف رسید و خود را به ضریح مطهر چسبانید من در حرم ایستادم تا وقتی از حرم بیرون آمد. 
پس من خودم را به او رسانده و سلام کردم چشمش که به من افتاد اظهار خوشحالی کرد از ملاقات با من پس به او گفتم برابر ضریح چقدر طول دادی. 
گفت بلی حضرت رضا علیه‏السلام با من احوال پرسی کرد و احوال اطفال قبیله را پرسید و پول به من مرحمت فرمود که برای اطفال سوغاتی بخرم.

 


آن گاه دستش را باز کرد دیدم چند قران میان دست او است. 
آن وقت فهمیدم که آن زن به واسطه‏ی اخلاص و صدق به چنین مقامی رسیده که امام را می‏بیند و با او سخن می‏گوید، و من هر چه کردم که آن پول‏ها را بگیرم و به جهتش سوغات بخرم قبول نکرد و گفت باید خودم بخرم انتهی. 
حقیر گوید: 
ما دوستان آن حضرت هر زمانی که موفق شدیم به تشرف حضور قبر شریفش پس از نماز و زیارت وقتی که حاجات خود را به شفاعت آن بزرگوار از درگاه ذات اقدس احدیت جل شأنه درخواست می‏نمائیم: 
شایسته است حاجت بزرگ و عمده‏ی ما این باشد که پروردگارا ما را مدد فرما که یک صفای قلب و نورانیتی در ما پیدا شود تا ما نیز آن حضرت را ببینیم و از زبارت جمالش و بیانش بهره‏مند گردیم. 
و چه نیکو گفته است صغیر اصفهانی برای پرده‏ی در حرم مطهرش 

از دیده‏ی دل اگر رضا را بینی‏ 
مرآت جمال کبریا را بینی‏ 

گر پرده‏ی اوهام به یک سو فکنی‏ 
اندر پس این پرده خدا را بینی‏



مربوط به موضوع : <-CategoryName->
برچسب ها :
نویسنده خادم الرضا (ع) در جمعه 8 اسفند 1393برچسب:امام رضا,حرم, |
در پی سفر زیارتی به مشهد مقدس؛
دختر 4 ساله کر و لال کردستانی شفا یافت

خبرگزاری فارس: در جریان سفر زیارتی کاروان‌های زیارتی سپاه بیت‌المقدس کردستان و اعزام خانواده‌های کردستانی به مشهد مقدس، دختر بچه چهار ساله سریش‌آبادی که به صورت مادرزاد کر و لال بود، شفا پیدا کرد.

خبرگزاری فارس: دختر 4 ساله کر و لال کردستانی شفا یافت

‌به گزارش خبرگزاری فارس از سنندج، اهالی شهر سریش‌آباد از توابع شهرستان قروه شامگاه شنبه با برگزاری مراسم شکرگزاری در خصوص شفای دختر چهار ساله در دهه کرامت امسال، ارادت خویش را به ساحت مقدس امام هشتم(ع) ابراز داشتند.
در ابتدای این مراسم، مهدی ابراهیمی پدر این دختر چهارساله در سخنانی اظهار داشت: فاطمه ابراهیمی دختر شفا یافته از بدو تولد از نعمت شنیدن و سخن گفتن محروم بوده و در طول این چهار سال نیز علی‌رغم مراجعات بسیار به متخصصین امر موفقیتی حاصل نشد.
وی افزود: طبق نظر متخصصین امور شنوایی و بر اساس آزمایش‌های ادیولوژیستی، فاطمه کم شنوایی عمیق دو گوش داشت و برای دریافت فرکانس‌های بالای یک کیلوهرتز نیز توصیه به کاشت حلزون شنوایی شده بود اما به فضل الهی و کرامات امام رضا(ع) دخترک چهارساله ما شفا یافته و هم اکنون هم می‌تواند بشنود و هم صحبت کند.
مهدی ابراهیمی با تقدیر از خدمات ارزنده سپاه بیت‌المقدس کردستان در راستای نشر آموزه‌های دینی و فراهم‌ کردن سفرهای زیارتی به حرم مطهر ائمه اطهار(ع)، تصریح کرد: خدا را شاکرم که نهادی انقلابی و اسلامی همچون سپاه پاسداران زمینه‌ساز زیارت خانواده این‌جانب و فراهم‌ کردن این زیارت شفا بخش بوده است و تا آخرین لحظات عمر خویش این حرکت فرهنگی و عقیدتی را از این نهاد انقلابی فراموش نخواهم کرد.
مسئول نمایندگی ولی‌فقیه در دانشگاه علوم پزشکی کردستان نیز در این مراسم با اشاره به کرامات امام رضا(ع) و بزرگان دینی، اظهار داشت: اعتقاد به شفاعت ائمه اطهار(ع) و اولیاء‌الله از جمله عقاید راسخ همه مسلمانان از مذاهب مختلف اسلامی است و این مهم همواره در طول تاریخ پرافتخار اسلامی مردم ایران، نمودی عینی داشته است و برکات این فضل الهی را مردم مسلمان ایران از مذاهب مختلف اسلامی همواره درک کرده‌اند.
حجت‌الاسلام شیرمحمدی افزود: وجود مرقد مطهرامام رضا(ع) در ایران اسلامی مایه مباهات و دلگرمی ایرانیان مسلمان در طول تاریخ بوده و مردم مسلمان کردستان نیز از مذاهب مختلف اسلامی با شوق و ارادتی وی‍ژه به این امام همام و دیگر ائمه به زیارت آنان شتافته‌اند.
وی خاطرنشان کرد: اگر چه این حادثه مهم از لحاظ پزشکی غیرقابل باور است اما آموزه‌های دینی و اسلامی ما این مهم را مورد تأیید داشته و این شفای عاجل را از برکات وجود معصومین و پاکان و انسان‌های کاملی همچون ائمه اطهار(ع) می‌داند.
وی بر تأسی همیشگی اقشار مختلف مردم از آموزه های دینی، مکارم اخلاقی و سیره بزرگان دینی تأکید کرد و افزود: با اعتقاد و ایمانی راسخ می‌توان در برابر ناملایمات و مشکلات روزانه سربلند بیرون آمد و در سالم‌سازی و تعالی روز افزون جامعه اسلامی نیز سهیم بود.
در ادامه این مراسم شکرگزاری نیز مردم متدین و ولایت‌مدار سریش‌آباد به همراه خانواده فاطمه ابراهیمی دختر چهار ساله شفا یافته در مهدیه این شهر سجده شکر به جای آورده و از خداوند منان شفای عاجل را برای جمیع مسلمین خواستار شدند.



مربوط به موضوع : <-CategoryName->
برچسب ها :
نویسنده خادم الرضا (ع) در جمعه 8 اسفند 1393برچسب:امام رضا,حرم,شفا, |

قلب بچه‌ام از کودکی بزرگ شده و شش ماهش است. دکترها جوابش کرده‌اند و آورده‌ایم این جا یا حضرت رضا(ع) خوبش کند، یا جسدش را همین جا دفن کنیم.

 باشگاه جهانی خادمین اهل بیت(ع) و به نقل از برنا، با خادمان حرم قدس رضوی درباره معجزاتی که در مدت خدمتشان از حضرت دیده اند، گفت‌وگویی انجام شده که  در ادامه آن را می خوانید.

به همه جواب می دهیم
عجمی از خادمان حرم مطهر امام رضا(ع) درباره معجزات دیده شده از حضرت در مدت خدمتش در حرم قدس رضوی می گوید: معجزات امام رأفت و مهربانی فراوان است. معجزات حضرت باید بررسی و بعد ثبت شود تا بتوان آن را اعلام نمود. فردی از آمریکا تماس گرفت و گفت: گوشی را به طرف آقا بگیرید. مدتی گذشت و دوباره تماس گرفت و گفت: خانه ام آتش گرفته بود و فقط می توانستم تماس بگیرم و از آقا کمک بخواهم و الان آتش مهار شده است و تماس گرفته ام تا از آقا تشکر کنم. “هر که بر درگه‌اش آید نرود دست تهی” این از عنایات امام رضا (ع) است. بهترین خواسته های ما در میلاد امام رضا(ع) این است “هرگز نگویمت بیا دست من بگیر/ گویم گرفته ای ز عنایت رها نکن”.

تمام اتفاقات در یک لحظه رخ داد
علی ماشی از خادمان حرم قدس رضوی (ع) درباره معجزاتی که در حرم مطهر امام (ع) دیده برایمان می گوید: در آذرماه سال ۱۳۸۳ مفتخر به پوشیدن لباس دربانی حضرت شدم و از ایشان خواستم عنایتی کند و یکی از معجزات خودش را به من نشان دهد. مدتی بود که خدمت برایم عادی شده بود و می خواستم برای اطمینان قلبم ایشان عنایتی کنند. ساعت ۱۰صبح بود. ساعت شیفت من رو به پایان بود. باران می آمد و عطر خاصی در حرم پیچیده بود. شنیده بودم اگر معجزه ای شود مردم به دنبال شخص شفا یافته می روند تا قطعه ای از لباس او را برای تبرک ببرند، اما من تا آن روز اتفاقی به این شکل ندیده بودم. تمام اتفاقات در یک لحظه رخ داد. در وسط صحن یکی از همکارانم داد می زد برادر علی کمک نمی کنی؟!

نگاه کردم و دیدم کودکی در بغلش است و به آرامی از پنجره فولاد جدا شد تا کسی او را نبیند و حرکت کرد تا به آن سمت صحن رود. وسط صحن مردم فهمیدند و همگی هجوم آوردند تا قطعه ای از لباس این کودک را برای تبرک با خود ببرند. سمت دوستم رفتم و کودک را از او گرفتم و به جایی بردم. سپس از مادرش پرسیدم موضوع چیست و او بعد از ۱۰ دقیقه گریه کردن گفت: قلب بچه ام از کودکی بزرگ شده و شش ماهش است. دکترها جوابش کرده اند و آورده ایم این جا یا حضرت رضا (ع) خوبش کند، یا جسدش را همین جا دفن کنیم. از مادرش پرسیدم پرونده پزشکی همراهت داری؟! پرونده اش را نگاه کردیم و دیدیم مشکلش اساسی بوده، از پله های اتاق پایین آمدم.

در “ایوان طلا” یکی از خادمان حرم دختر سه ساله کوچکی در بغلش بود و تمام زائران دنبال او می دویدند. کمکش کردم و کودک را در اتاق آگاهی بردیم تا آسیبی به او نرسد. با لحنی خاص از پدرش پرسیدم: چه شده؟!  و او پاسخ داد: در حال بازی کردن بود و سماور آب جوش بر رویش ریخت. گوشت یک پارچه ای بر روی صورتش در آمده بود و معالجه نمی شد. برای شفا یافتم به حرم امام رضا (ع) آوردیم و پس از شفا یافتن هیچ علامت و نشانه ای از آن لکه بزرگ در صورت دخترم نیست. پدرش باور نمی کرد. دیده بودم نابینا و فلج شفا پیدا می کند، اما این گونه معجزه خیلی عجیب بود. صورت دختر می درخشید.

گل مریم کنار ضریح
مرتضی اشکفتی از خادمان حرم قدس رضوی (ع) درباره معجزات در مدت خدمتشان در حرم قدس رضوی توضیح می دهد: اولین جلسه ای بود که روضه رضوی (ع) فضای کنار ضریح مقدس شستشو می شد. در مراسم حضور داشتم و مشغول صحبت کردن با حضرت شدم. مادرم از قبل سنگ کلیه داشت و قابل دفع نبود و نیاز به عمل کردن داشت. به حضرت گفتم: مادرم بیمار است و بعد یکی از شاخه های گل مریم کنار ضریح که هر روز عوض می شود و به مردم داده می شود را برای مادرم به خانه بردم. مادرم گل را بو کرد و بعد از آن بسیار گریه کرد. صبح از خواب بیدار شدم و مادرم گفت: معجزه شده و سنگ کلیه ام دفع شده است. پدرم گفت: امکان ندارد. مادرم آزمایش انجام داد و دیگر هیچ سنگی در کلیه اش دیده نشد. ۹سال از آن ماجرا می گذرد و پس از آن ماجرا دیگر مادرم مریض نشد.

دوستی دارم که فرزند شهید است و روزی به حرم آمد. معجزه را قبول نداشت. برایش دلیل می آوردم و می خواستم برایش اثبات کنم که معجزه وجود دارد. در حال صحبت کردن بودیم که حرم شلوغ شد و خانمی که شفا پیدا کرده بود را به سمت آگاهی می بردند تا آسیبی نبیند و بررسی کنند تا واقعیت را بفهمند. در اتاق با کلامی منقطع می گفت: سال ها بود نمی توانستم صحبت کنم.  داخل حرم نشسته بودم، نوری در گلویم وارد شد و الان می توانم صحبت کنم. خوشحال بود و مانند بچه ای که تازه می خواست صحبت کند، سخن می گفت. به دوستم گفتم امام رضا (ع) کرامتش را به تو نشان داد!

ماجرایی را نیز دوستم خادم حرم رضوی برایم گفت: فردی در ایالت متحده دوره خلبانی را گذرانده بود و می خواست مدرکش را بگیرد و خیلی آشفته بود. ایرانی در آنجا از او سؤال می پرسد چرا این قدر آشفته هستی و جواب می دهد: همسری دارم که بیمار است و پزشکان نتوانسته اند بیماری اش را تشخیص دهند و الان در بستر است و کاری از من بر نمی آید. آن فرد می گوید: دکتری را در ایران و شهر مشهد با نام “دکتر رضا” می شناسم و هر کسی پیش او می رود، مریضش خوب می شود. فقط با خودت قرار بگذار تا اگر همسرت خوب شد، هدیه ای به او بدهی. در هواپیما می نشیند و با خودش قرار می گذارد تا اگر همسرش سالم شد، هدیه ای به دکتر رضا بدهد.

به خانه می رسد و همسرش را سالم می بیند و ماجرا را از او می پرسد و همسرش می گوید: دکتر رضا خانه‌مان آمد و گفت هدیه ای که همسرت می خواست به من بدهد را برایم بیاورد. این فرد به مشهد می آید و در خیابان امام رضا (ع) دور فلکه آب به دنبال مطب دکتر رضا می گردد و نمی داند حضرت حیات مادی ندارند. یکی از دوستان خادم حرم او را پیدا کرد و ماجرا را از او سؤال کرد و او گفت: آمده ام از دکتر رضا تشکر کنم که همسرم را مداوا کرده است. خادم می فهمد و او را داخل حرم می آورد و او را جلوی ضریح می برد و می گوید دکتر رضا این جا هستند. آن فرد می رود و حضرت را زیارت می کند و در بازگشت به دوست خادم‌ام می گوید: دکتر رضا را دیدم و تمام مشکلاتم را به او گفتم و هدیه ام را به او دادم و ایشان قبول کردند تا همه مشکلاتم را حل کنند.



مربوط به موضوع : <-CategoryName->
برچسب ها :
نویسنده خادم الرضا (ع) در جمعه 8 اسفند 1393برچسب:امام رضا,حرم,داستان, |

 


عكسهاي فوق العاده زيبا و استثنايي از حرم امام رضا(ع)
عكسهاي فوق العاده زيبا و استثنايي از حرم امام رضا(ع)
عكسهاي فوق العاده زيبا و استثنايي از حرم امام رضا(ع)
عكسهاي فوق العاده زيبا و استثنايي از حرم امام رضا(ع)
عكسهاي فوق العاده زيبا و استثنايي از حرم امام رضا(ع)
عكسهاي فوق العاده زيبا و استثنايي از حرم امام رضا(ع)
عكسهاي فوق العاده زيبا و استثنايي از حرم امام رضا(ع)
عكسهاي فوق العاده زيبا و استثنايي از حرم امام رضا(ع)
عكسهاي فوق العاده زيبا و استثنايي از حرم امام رضا(ع)
عكسهاي فوق العاده زيبا و استثنايي از حرم امام رضا(ع)
عكسهاي فوق العاده زيبا و استثنايي از حرم امام رضا(ع)
عكسهاي فوق العاده زيبا و استثنايي از حرم امام رضا(ع)
عكسهاي فوق العاده زيبا و استثنايي از حرم امام رضا(ع)
__________________


مربوط به موضوع : <-CategoryName->
برچسب ها :
نویسنده خادم الرضا (ع) در جمعه 8 اسفند 1393برچسب:امام رضا,حرم, |



مربوط به موضوع : <-CategoryName->
برچسب ها :
نویسنده خادم الرضا (ع) در جمعه 8 اسفند 1393برچسب:امام رضا,حرم, |

نرم افزار ضامن غریبان حاصل تلاش خالصانه تیم نرم افزاری اسک دین است که تلاش شده مورد توجه و عنایت امام رضا (ع) قرار بگیرید و گوشه ای از معارف و شخصیت آن بزرگوار برای کاربران معرفی شود. این نرم افزار با هدف انتشار معارف و معرفی امام هشتم حضرت علی بن موسی الرضا (ع) به صورت رایگان ارائه شده است.
این نرم افزار شامل 8 بخش زیر است :
- پرسش و پاسخ: شامل 24 پرسش و پاسخ پیرامون امام هشتم امام رضا (ع)
- آداب زیارت: شامل آداب کامل زیارت ، فضیلت و کیفیت زیارت ثامن الحجج (ع)
- سلوک رضوی: بررسی ابعاد شخصیتی امام رضا (ع)
- در مکتب رضوی: 24 مطلب از معارف امام رئوف (ع)
- حرم ضوی: معرفی کامل بخش های حرم رضوی
- ادبیات رضوی: شامل شعر،داستان،پیامک،خاطره و حدیث
- کلیپ رضوی: شامل 16 کلیپ تصویری و 16 ترک صوتی

 

 

- پسورد فایل فشرده : www.rasekhoon.net

دانلود



مربوط به موضوع : <-CategoryName->
برچسب ها :
نویسنده خادم الرضا (ع) در جمعه 8 اسفند 1393برچسب:امام رضا,نرم افزار, |

نرم افزار دسکتاپی شوق انتظـــــار ღೋ حاوي 313 سوال پيرامون امام زمان(عج)
براي اولين بار در فضاي مجازي و دنياي رايانه
نرم افزاري در قالب 313 پرسش پيرامون امام زمان(عج)با قابلیت نمایش سوال و جواب هایي در هنگام شروع ويندوز طراحي گرديد
طراحي منحصر به فرد اين پرسمان به گونه اي است که لحظاتی ما را با مفاهیم مهدویت و انتظار بيشتر مانوس نموده و بتواند ما را در مقابل تهديدات
و شبهات دشمنان دين و قرآن مستحکم تر سازد.
این اثر کاری ارزشمند از تیم نرم افزاری انجمن گفتگوی دینی وابسته به مرکز ملی پاسخگویی می باشد

 

دانلود 4 مگابایت



مربوط به موضوع : <-CategoryName->
برچسب ها :
نویسنده خادم الرضا (ع) در جمعه 8 اسفند 1393برچسب:امام رضا,نرم افزار, |

1) باعث خشنودي خدا و دوستي ملائكه است.
2) باعث مباهات خداوند بر فرشتگان است.
3) باعث درخشش براي اهل آسمان همانند ستارگان است.
4) باعث روشني دل است.
5) باعث استجابت سريع دعا است.
6) باعث پزيرش توبه و پاك شدن از گناهان از جانب حضرت حق است.
7) باعث كفاره گناهان است.
8) باعث زيبايي صورت و شادابي چهره و نوراني شدن آن در طول روز است.
9) باعث سلامتي و تندرستي و رفع انواع بيماريهاي جسمي و روحي است.
10) باعث از بين رفتن غم و اندوه و تقويت نور چشم است.
11) باعث تمسك يافتن به اخلاق انبياء و اولياي خداوند است.
12) باعث انجام دادن سنّت پيامبران و صالحان است.
13) باعث تابش نور خدا به او مي‌شود.
14) باعث مهر و محبت و محبوب القلوب شدن بين مردم است.
15) باعث افزايش عمر است.
16) باعث جلب رزق و روزي فراوان و ادعاي قرض است.
17) باعث نوعي صدقه است.
18) باعث نوشته شدن چهار ثواب بزرگ براي خود است.
19) خداوند نه صف از ملائكه پشت سر نمازگزار قرار مي‌دهد.
20) كليد رفتن به بهشت و جواز عبور از پل صراط است.
21) زينت آخرت و نور مؤمن در آخرت است.
22) نماز شب همچون سايباني در روز قيامت است بر سرش.
23) نماز شب لباس بدن نمازگزار است در روز قيامت درحاليكه همه عريانند.
24) نماز شب در روز قيامت همچون نوري در برابرش است و چشم نمازگزار نماز شب در روز قيامت شادمان است.
25) نماز شب ميان شخص نمازگزار و آتش جهنم همچون حائلي فاصله مي‌گذارد.
26) ميزان اعمال خوب نمازگزار در روز قيامت سنگين است.
27) نماز شب همچون تاجي در روز قيامت است بر سرش.
28) چراغي است براي تاريكي قبر و برطرف كننده وحشت تاريكي قبر است.
29) نماز شب همچون مشعلي نوراني است در تاريكي قبر
30) نماز شب، نمازگزار را از عذاب قبر ايمن مي‌كند و برات آزادي از آتش جهنم است.

التماس دعا



مربوط به موضوع : <-CategoryName->
برچسب ها :
نویسنده خادم الرضا (ع) در پنج شنبه 7 اسفند 1393برچسب:امام رضا,نماز شب, |

 

متن آهنگ امام رضا از حامد زمانی

 

متن آهنگ حامد زمانی به نام امام رضا

***********************

یکی میگه با یه فریاد / راه میندازه داد و بیداد

بچه مو آقا شفا داد / تو صحن گوهرشاد

یکی که دلش شکسته / گوشه صحنت نشسته

دخیل درداشو بسته / عاشق دل خسته

نشون به این نشونه / صدای نقاره خونه

منو به تو میرسونه / ببین دلم خونه

میدونم رو سیام / من اگه بی وفام

ولی عشقم اینه / عاشق این اقام

منتظر یه اشاره ام / هر چی که دارم بذارم

دلمو زیارت بیارم / منی که آوارم

دلم اگه بیقراره / چشام اگه هی می باره

ولی دلم غم نداره / آقام دوسم داره

میشه شاهی کنی / منو راهی کنی

چی میشه به منم / یه نگاهی کنی

هرکی که حاجت روا شد / گدا اومد پادشاه شد

عاشق اقام امام رضا شد / خادم آقام شد

منم اومدم گداشم / کفتر گنبد طلاشم

ایشاالله حاجت راوشم / خادم آقاشم

خوردم آب و دون ات / که شدم دیوونه ات

آب زمزم کجا / آب سقا خون ات

**************************

برای دانلود این آهنگ بر روی لینک زیر کلیک کنید:

دانلود آهنگ جدید امام رضا از حامد زمانی



مربوط به موضوع : <-CategoryName->
برچسب ها :
نویسنده خادم الرضا (ع) در پنج شنبه 7 اسفند 1393برچسب:امام رضا,آهنگ, |

امام رضا عليه السلام محبت به مردم نيمى از عقل است . (156)
تعيين اجرت  
سليمان بن جعفر گويد: براى انجام بعضى از كارها همراه امام رضا عليه السلام بودم تا اين كه خواستم به خانه ام باز گردم .
حضرت فرمود: برگرد و با من بيا و امشب را نزد من بمان . من هم برگشتم و به همراه او حركت كرديم تا اينكه وارد منزل شديم . حضرت نگاهى به غلامان خود كرد كه مشغول گل كارى و ساختن اصطبل بودند و بعضى از آنها كارهاى ديگر انجام مى دادند. در بين آنها غلام سياهى كه غريب بود كار مى كرد.
امام عليه السلام به غلامان خود گفت : اين مرد اينجا چه مى كند؟
آنها در جواب گفتند: او به ما كمك مى كند و ما هم چيزى در برابر به او خواهيم داد.
امام عليه السلام فرمود: اجرت او را تعيين كرديد؟
گفتند: نه ما هر چه به او بدهيم راضى است . حضرت به سراغ ايشان رفت تا با تازيانه آنها را كتك بزند و بسيار ناراحت شد كه چرا اجرت او را معين نكرديد؟
سلمان بن جعفر مى گويد: من به امام عليه السلام عرض كردم : چرا شما خود را ناراحت كرده ايد؟
رمود: من بارها آنها را از اين كار نهى كرده ام كه بايد اجرت هر كس را كه مى خواهند به كار گيرند با او تعيين كنند و اى سيلمان اين را بدان كسى بدون تعيين مزد براى تو كار نمى كند مگر اينكه اگر سه برابر مزد او هم به وى بپردازى باز هم گمان دارد به او كم داده اى ، اما وقتى مزد او را معين كردى و به او پرداختى از تو تشكر مى كند كه به آنچه معين شده عمل كرده اى ، حال اگر كمى بر آن بيفزايى از تو قدردانى مى كند و مى بيند كه تو بر مزد او افزوده اى .(157)
نهى از اسراف  
روزى غلامان امام رضا عليه السلام ميوه مى خوردند اما هنوز همه يك ميوه را نخورده آن را مى انداختند حضرت به آنها فرمود: سبحان اللّه ! اگر شما نيازى نداريد انسانهائى هستند كه نياز دارند آنها را به نيازمندان بدهيد. 
مذمت بكار گيرى مهمان  
مهمانى بر امام رضا عليه السلام وارد شد، حضرت نزد او نشسته بود و با وى صحبت مى كرد به گونه اى كه بخشى از شب را با يكديگر مى گذراندند، در اين هنگام چراغ روشنائى داراى مشكل و خرابى شد.
مهمان امام رضا عليه السلام كه خرابى چراغ رامشاهده مى كرد دست برد تا آن را اصلاح كند.
در اين هنگام حضرت مانع كار او شد و خود ان را درست كرد و سپس فرمود.
انا قوم لا مستخدم اضيافنا 
ما خاندانى هستيم كه مهمانان خود را به خدمت نمى گيريم . (158)
پرهيز از تبعيض  
يكى از اهالى بلخ گويد: من در سفر امام رضا عليه السلام به خراسان همراه او بودم ، روزى همه غلامان خود را كه اهل سودان و جاهاى ديگر بودند بر سر سفره غذا دعوت كرد تا با آنها غذا بخورد.
عرض كردم : فدايت شوم اگر غلامان را جدا كنى و سفره ديگرى داشته باشند بهتر است .
حضرت فرمود: ساكت باش ! پروردگار تبارك و تعالى يكتاست و پدر و مادر ما (آدم و حوا) يكى هستند و پاداش هر كس هم به اعمال اوست . (159)
مراعات شخصيت فقير  
يسع بن حمزه گويد: در مجلس امام رضا عليه السلام بوديم و با او صحبت مى كرديم و جمع فراوانى از مدرم در آن مجلس حضور داشتند و از حلال و حرام الهى از آن حضرت سوال مى كردند كه مردى بلند قامت و گندمگون وارد مجلس شد و به امام عليه السلام عرض كرد: السلام عليك يا بن رسول اللّه .
مردى از دوستداران شما و پدران و اجداد شما هستم ، از سفر حج مى آيم و پولم را گم كردم و چيزى ندارم تا به وطنم برسم . اگر امكان دارد كمك كنيد و مرا به وطنم برسانيد خداوند مرا از نعمتهايش بهره مند كرده است وقتى به مقصد رسيدم آنچه به من داده ايد را از طرف شما صدقه مى دهم زيرا خود مستحق صدقه نيستم .
امام رضا عليه السلام به او فرمود: بنشين خداوند تو را مورد رحمت خويش قرار دهد. آنگاه رو به مردم كرد و با آنان سخن مى گفت تا همه آنها به تدريج از مجلس بيرون رفتند و تنها من و سليمان جعفرى و خيثمه و آن مرد مسافر در مجلس امام عليه السلام مانديم .
حضرت فرمود: آيا اجازه مى دهيد من به اندرون خانه وارد شوم ؟
سليمان عرض كرد: خداوند امر شما را مقدم داشته است .
حضرت برخاست و وارد اتاقى شد و پس از مدتى بازگشت و دست خود را از بالاى در بيرون كرد و گفت : آن مرد مسافر خراسانى كجاست ؟
او در جواب گفت : من اينجا هستم .
امام عليه السلام فرمود: اين دينارها را بگير و هزينه سفر كن و لازم نيست از طرف من صدقه دهى و برو كه نه من تو را ببينم و نه تو مرا مشاهده كنى . مرد مسافر پول را گرفت و رفت .
سليمان به امام رضا عليه السلام عرض كرد: فدايت شوم عطا كردى و مهربانى فرمودى اما چرا خود را به هنگام پول دان نشان ندادى و از پشت در دست خود را بيرون كردى ؟
امام عليه السلام فرمود: ترسيدم ذلت و شرمندگى در خواست كردن را به هنگام برآوردن حاجتش در چهره او ببينم . آيا سخن رسول خدا صلى اللّه عليه و آله را شنيده اى كه فرمود: پاداش كسى كه كار نيكش را مى پوشاند برابر هفتاد حج است و كسى كه آشكارا گناه مى كند ذليل است و پوشاننده گناه مورد عفو قرار مى گيرد (160)
ديدار با ظالم  
دو نفر مسافر به خراسان آمدند و براى آنكه وظيفه خود را درباره خواندن نماز بدانند به محضر امام رضا عليه السلام رسيدند و سوال كردند ما از فلان جا آمديم ، آيا نماز ما تمام است يا شكسته ؟
امام عليه السلام به يكى از آنها فرمود: نماز تو شكسته است زيرا قصد ملاقات مرا داشته اى و به ديگرى فرمود: نماز تو تمام است زيرا تو قصد ملاقات با سلطان را داشته اى . (161) (و چنين سفرى كه قصد ملاقات با سلطان ستمگر صورت گيرد سفر معصيت است و چنين سفرى موجب شكسته شدن نماز مى گردد). (162)
اين گونه برخورد كنيم  
ايان بن صلت گويد: به امام رضا عليه السلام عرض كردم عباسى به من خبر داده است كه شما شنيدن غنا را جايز مى دانيد.
عليه السلام فرمود: آن كافر دروغ گفته است . اين چنين نبوده است بلكه قضيه از اين قرار بود كه او درباره شنيدن غنا از من سوال كرد و من به او خبر دادم : مردى به خدمت ابوجعفر محمد بن على بن الحسين (امام باقر عليه السلام ) رسيد و از شنيدن غنا سوال كرد، او در جواب گفت : به من بگو هر گاه خداوند حق و باطل را در يك جا جمع كند غنا با كداميك از حق يا باطل خواهد بود؟
آن مرد گفت : با باطل .
ابوجعفر عليه السلام به او گفت : همين تو را بس است كه خود بر عليه خود حكم كردى (غنا را جزء باطل به حساب آوردى ) اين سخن من با عباسى بود. (163)
در برخى بحثها كار به اينجا مى رسد كه از طرف مقابل خود سوال كنيم كه اگر حق و باطل را كنار هم گذاريم اين كار يا اين فكر و يا اخلاق جزء كدام خواهد بود؟ (164)
ادعاى تشيع  
هنگامى كه امام عليه السلام در خراسان بود گروهى از راه دور براى زيارت او به درب منزل حضرت آمدند و اجازه خواستند به حضور او شرفياب گردند. دربان حضرت به حضور او رسيد و عرض كرد: گروهى آمده اند و مى خواهند به محضر شما برسند و مى گويند ما شيعه على عليه السلام هستيم .
امام رضا عليه السلام فرمود: من مشغولم ، به آنها بگو برگردند.
دربان كنار در آمد و به آنها گفت : حضرت مشغول است و كسى را نمى پذيرد.
ا رفتند و روز دوم آمدند و همان سخن خود را تكرار كردند و امام عليه السلام آنها را نپذيرفت تا دو ماه هر روز مى آمدند و مى گفتند: ما شيعه على عليه السلام هستيم و مى خواهيم به حضور امام عليه السلام برسيم و حضرت آنها را نمى پذيرفت تا اينكه از ملاقات امام مايوس شدند و به دربان گفتند: به مولاى ما بگو ما شيعيان پدرت على بن ابيطالب عليه السلام هستيم و با اين نپذيرفتن شما دشمنانمان ما را مورد شماتت قرار مى دهند، ما اين بار بر مى گرديم و بخاطر شرمندگى و خجالت و عجز از تحمل شماتت دشمنان از ديار خود هم مى گريزيم .
آنها را به حضرت رسانيد. آنگاه امام عليه السلام به دربان فرمود: اجازه بده وارد شوند، آنها به حضور آن حضرت رسيدند و سلام كردند اما امام عليه السلام جواب آنها را كه نداد اجازه نشستن نيز به آنها نداد و همين طور ايستاده بودند تا اينكه گفتند: يا بن رسول اللّه ! اين چه ستم بزرگ و خفتى است كه بعد از دو ماه نپذيرفتن و در بدرى به ما مى رسد و چه آبروئى بعد از اين ما مى ماند؟
امام عليه السلام فرمود: اين آيه را بخوانيد: و ما اصابكم من مصيبة فبما كسبت ايديكم و يعفو عن كثير (يعنى : آنچه از سختى به شما رسيد از خود شما بود و خداوند بسيارى از گناهان را مى آمرزد.) 179
من جز به پروردگارم و به رسول خدا و امير المؤ منين و پدران پاك و معصومم عليهم السلام اقتدا نكردم ، شما خود را سرزنش كنيد، من از آنها پيروى كردم .
گفتند: چرا اى پسر رسول خدا؟
فرمود: بخاطر اينكه ادعا كرديد شيعه على بن ابيطالب هستيد.
و اى بر شما، شيعه على همانا حسن و حسين و ابوذر و سلمان و مقداد و عمار و محمد بن ابى بكرند كه هيچيك با امر و نهى او مخالفت نكردند اما شما ادعاى پيروى از او را داريد در حالى كه در اكثر اعمال خود مخالف او هستيد و در بسيارى از واجبات مقصريد، در بسيارى از حقوق برادران دينى خودى سستى مى كنيد و آنجا كه نبايد تقيه كنيد تقيه مى كنيد و آنجا كه بايد تقيه كنيد نمى كنيد.
اگر مى گفتيد دوستدار على عليه السلام هستيد و دوستدار دوستان او مى باشيد و دشمن دشمنان او هستيد مخالف سخن شما نبودم ، اما شما ادعاى مرتبه بزرگى (شيعه على عليه السلام ) را نموديد كه اگر قول و عمل شما يكى نباشد هلاك مى شويد مگر اينكه رحمت خدا شما را حفظ كند.
گفتند: يابن رسول اللّه ! ما از سخن خود را خداوند استغفار كرده و بسوى او توبه مى كنيم و همان گونه كه به ما آموختيد مى گوييم ما دوستدار شما و دوستان شما و دشمن دشمنان شما هستيم .
امام عليه السلام فرمود: مرحبا اى برادران و دوستان من ، بياييد، بياييد، بياييد و همه را يك به يك در آغوش گرفت و به دربان فرمود: چند مرتبه مانع ورود آنها شدى ؟
دربان عرض كرد: شصت بار.
حضرت فرمود: شصت بار متوالى نزد آنها برو و به آنها سلام كن و سلام مرا به آنها برسان كه با استغفار و توبه اى كه كردند گناهان آنها بخشيده شد و بخاطر محبتى كه به ما دارند مستحق كرامت شدند، به امور آنها و خانواده شان رسيدگى كن و مشكلاتشان را بر طرف نما و از پول و بخششهاى ديگر بهره مندشان گردان . (165)
تواضع و خدمت  
امام عليه السلام وارد حمام عمومى شد، شخصى در حمام بود كه امام عليه السلام را نمى شناخت به او گفت : بدن مرا كيسه بكش . امام عليه السلام شروع كرد بدن وى را كيسه مى زد كه مردم او را شناختند و آن مرد از كارى كه كرده بود شرمنده گرديد و از آن حضرت معذرت خواهى مى كرد. اما امام عليه السلام او را دلدارى مى داو به كار خود ادامه مى داد.(166)
كمك به فقرا  
مردى به امام رضا عليه السلام رسيد و عرض كرد: به اندازه مروتى كه دارى به من كمك كن .
امام عليه السلام فرمود: چنين توانى ندارم .
عرض كرد پس به اندازه مروت خودم عطا كن .
حضرت فرمود: در اين صورت مى توانم ، آنگاه به غلام خود فرمود: دويست دينار به او بده . (167)
معيار برادرى  
وقتى امام رضا عليه السلام در مجلس ماءمون حضور داشت زيدبن موسى بن جعفر بر مامون وارد شد و مامون او را مورد احترام و اكرام قرار داد، آنگاه زيد بر امام عليه السلام سلام كرد اما حضرت جواب او را نداد. زيد گفت : من پسر پدر شما هستم و شما جواب سلام مرا نمى دهى ؟
امام عليه السلام فرمود: تو برادر من هستى مادامى كه اطاعت از خدا كنى پس وقتى خداوند را معصيت كنى برادرى بين من و تو نخواهد بود.(168)
اهميت تشييع جنازه  
موسى بن سيار گويد: من در مسافرت به طوس همراه امام رضا عليه السلام بودم وقتى به ديوارهاى شهر طوس رسيديم شنيديم صداى شيون بلند است به دنبال آن رفتيم كه ناگاه به جنازه اى برخورديم . همين كه چشمم به جنازه افتاد ديدم سيدم امام رضا عليه السلام از اسب پياده جنازه رفت و او را بلند كرد و و خود را به آن جنازه چسبانيد آنچنانكه نوزاد بره خود را به مادرش مى چسباند آنگاه رو كرد به من و فرمود: اى موسى بن سيار! هر كه جنازه دوستى از دوستان ما را تشييع كند از گناهان خود بيرون شود آن گونه كه از مادر تولد شده بود و گناهى نداشت .
وقتى جنازه را نزديك قبر بر زمين گذاردند ديدم حضرت به طرف ميت رفت و مردم را كنار زد تا اينكه خود را به جنازه رسانيد پس دست خود را به سينه او نهاد و فرمود: اى فلان بن فلان تو را به بهشت بشارت باد، بعد از اين ساعت ديگر وحشت و ترسى براى تو نيست .
عرض كردم فدايت شوم آيا اين ميت را مى شناسى در حالى كه به خدا سوگند اين سرزمين را تا به حال نديده بوديد و به آن سفر نكرده بوديد.
امام عليه السلام فرمود: اى موسى ! آيا نمى دانى كه اعمال شيعيان ما در هر صبح و شام بر ما عرضه مى شود؟ پس اگر تقصيرى در اعمال آنها ديديم از خدا مى خواهيم كه عفو كند و اگر كار خوبى ديديم از خدا مى خواهيم به او پاداش دهد. (169)
برخورد با نگرانيهاى مادى  
احمد بن عمر و حسين بن يزيد گويد: خدمت امام رضا عليه السلام رسيديم و گفتيم ما روزى فراوان و زندگى خوشى داشتيم اما اوضاع تغيير پيدا كرد و وضع ما قدرى بد شده است از خدا بخواه وضع اول را به ما برگرداند.
امام عليه السلام فرمود: چه مى خواهيد؟ مى خواهيد شاه باشيد، دوست داريد مثل طاهره و هرثمه (افسران عاليرتبه مامون ) باشيد اما به اين مذهبى كه هستيد نباشيد؟
گفتم : نه به خدا خوشحال نخواهم بود كه همه دنيا با آنچه از طلا و نقره دارد از من باشد ولى مخالف عقيده اى (تشيع ) كه دارم باشم . (170)
تذكر  
دعبل بن على (شاعر و مداح معروف ) خدمت امام رضا عليه السلام رسيد.
حضرت فرمود: به او هديه اى دادند، او گرفت ولى حمد خدا نكرد.
امام عليه السلام به او فرمود: چرا حمد خداوند نكردى ؟
دعبل گويد بعد از آن به خدمت امام جواد عليه السلام رسيدم و آن حضرت دستور داد به من هديه اى دادند، من گرفتم و گفتم : الحمدللّه حضرت فرمود: اكنون ادب شدى (171) (از تذكرى كه پدرم داد ادب شدى )
انفاق  
امام رضا عليه السلام در نامه اى به فرزندش امام جواد عليه السلام نوشت : اى ابو جعفر! به من خبر رسيده است وقتى مى خواهى از منزل بيرون روى غلامان تو را از درب كوچك منزل بيرون مى برند و اين بخاطر بخل آنهاست كه نمى خواهند از سوى تو خيرى به نيازمندان برسد.
به حقى كه بر تو دارم سوگندت مى دهم كه پيوسته از درب بزرگ رفت و آمد كن ، وقتى كه سوار مركب مى شوى در هم در دينار به همراه داشته باش و به هر كسى كه از تو در خواستى مى كند عطا كن .
عموهايت از تو كمك خواستند بخشش تو به آنها كمتر از پنجاه دينار نباشد، اگر بيشتر دادى اختيار با توست . و اگر عمه هايت در خواست كمك كردند كمتر از 25 دينار به آنها نده اگر بيشتر دادى مختارى ، همانا من مى خواهم خداوند مقام تو را بالا برد پس انفاق كن و از كم شدن در درگاه خداوند صاحب عرش ترسى به خود را راه نده .

 

منبع:قصه هاى تربيتى چهارده معصوم

مؤ لف :محمد رضا اكبرى



مربوط به موضوع : <-CategoryName->
برچسب ها :
نویسنده خادم الرضا (ع) در پنج شنبه 7 اسفند 1393برچسب:امام رضا,داستان,زندگی, |

1/ گنجشك خودش را انداخت روي عباي امام . جيغ مي زد و نوكش را تند تند به هم مي زد . امام رو كردند به من: "عجله كن اين چوب را بگير برو زير سقف ايوان مار را بكش." چوب را برداشتم و دويدم . جوجه هاي گنجشك مانده بودند توي لانه و مار داشت حمله مي كرد بهشان . مار را كشتم و برگشتم با خودم مي گفتم امام و حجت خدا بايد هم با زبان همه ي موجودات آشنا باشد.

2/ کوهستان بود ، امام پیاده شدند از اسب، سیصد نفر هم همراهشان . عابد از غارش امد بیرون . امام را دید ، رفت به استقبال آقا جان ! چند سال است برای دیدنتان لحظه شماری می کنم می شود کلبه کوچکم را به قدومتان روشن کنید؟ امام اشاره کردند . همه وارد غار شدند .

عابد مبهوت شده بود . سیصد نفر در غار کوچکش جا شده بودند . چیزی برای پذیرایی نداشت ، امام ، مهربان نگاهش کرد:" هر چه داری بیاور." سه قرص نان و کوزه ای عسل گذاشت جلوی امام . امام عبایش را کشید رویش ، دعا خواند . بعد از زیر عبا به همه نان و عسل داد. همه که رفتند، نان و عسل عابد هنوز آنجا بود.

3/ به امام جواد(ع) گفتم:"بعضی ها می گویند مامون به پدرت لقب رضا داد، وقتی به ولایت عهدی راضی شد."
گفت :"دروغ می گویند . پدرم را خداوند رضا نامید چون ، خداوند او را پسندید و اهل آسمان، رسول خدا و ائمه در زمین از او خوشنود بودند."
گفتم :" مگر بقیه پدرانتان پسندیده ی خدا و ائمه نبودند؟"
گفت :"چرا؟"
گفتم :"پس چه طور فقط او رضا شد؟"
گفت:" چون دشمنانش هم او را پسندیدند و فقط پدرم بود که جمع دوست و دشمن از او راضی بودند."

4/ رفته بودم ديدن امام، محاسن شان را رنگ کرده بودند، مشکي شده بود و زيبا! گفتم: مبارک باشد. فرمود: هميشه تميز و آراسته باش مخصوصا براي همسرت. تو دلت مي‌خواهد وقتي مي روي خانه همسرت را ناآراسته ببيني؟ گفت: نه يابن رسول ا...! علي بن موسي فرمود: او هم از تو چنين انتظاري دارد. اين کار علاوه بر پاداش نزد خدا باعث پاکدامني خانواده مي‌شود.

5/ 
از مدينه تا خراسان شتربان امام بود. مردي از روستاهاي اصفهان. سني مذهب. به خراسان که رسيدند امام کرايه شان را داد.رو کرد به امام: "پسرپيامبر!دست خطي بدهيد برا ی تبرک با خودم ببرم اصفهان ." امام برايش نوشتند:"دوست آل محمد باش ،هر چند خطاکار باشي. دوستان و شيعيان ما را دوست بدار هر چند آنها هم خطا کار باشند."

6/ 
راهزنان به خیال اینکه تاجری ثروتمند است و جای پولهایش را نشان نمی دهد ، گرفتندش و تا توانستند شکنجه اش دادند.دهانش را پر از برف کرده بودند ساعتها. یکی شان دلش به رحم آمده بود و فراری اش داده بود. او هم فرار کرده بود از دستشان. اما دیگر نمی توانست حرف بزند. رسید خراسان. شنید امام در نیشابورند. از خستگی خوابس برد. توی خواب صدایی شنید:" برو پیش امام ، دوایت را می داند."

بعد هم امام را دید که گفتند :"زیره و سعتر و نمک را بکوب و بگذار روی زبانت ، خوب می شود." از خواب که بیدار شد ، اهمیتی نداد. راه افتاد به سمت خانه اش در نیشابور، مردم می گفتند امام وارد رباط سعد شده، رفت پیش امام برای شکوه از مشکلش . امام گفت :"به آنچه گفته بودمت ، عمل کن ."  گفت :"چه ؟" گفتند:"یادت رفته ، عالم خواب . زیره ، سعتر و نمک."
 
7/ 
مأمون دست برد پند دانه انگور خورد. تحکم کرد.
ـ بخور دیگر!
امام حبه ی اول را کند... .گداشت در دهان مبارک.حبه ی دوم ، حبه ی سوم... .
جگرش سوخت . خوشه افتاد پایین... .
ردا را کشید روی سر ،بلند شد.
مأمون گفت :"پسر عمو! کجا می روی؟"
ـ به جایی که تو مرا فرستادی... .

 

8/ مأمون گفته بود امام را پشت سر هارون خاک کنند. کلنگ زمین را نشکافت . اباصلت می گفت:"امام روزی خاک چهارگوشه را بویید ، گفت :این گوشه مدفن من است، اگر همه ی کلنگ های خراسان را بیاورند، سه طرف دیگر شکافته نخواهد شد." مجبور شدند امام را جلوی هارون دفن کنند. قبر امام قبله ی هارون شده بود.
 
9/ ـ كجايي مرد خراساني؟ صدايش از پشت در  مي آمد. دستش را از لاي در آورد بيرون . يك كيسه ي پر از طلا . ـ اين ها را بگير و برو ، نمي خواهم ببينمت . گرفت و رفت . پرسيدند :"خطايي كرده بود؟" گفت :"نه،اگر مرا مي ديد خجالت مي كشيد."

 10/ ياسر تعريف مي كرد، عرصه بر امام چنان تنگ شده بود كه هر جمعه ، از مسجد جامع كه بر مي گشت ، با همان غبار غرق راه ، دست ها را مي برد بالا:"خدايا ! اگر فرج و گشايشم در مرگ من است ، در مرگم تعجيل كن." ياد علي مي افتاديم و چاه و نخلستان . آخرش هم  به خداي علي رستگار شد.

نظر یادتون نره



مربوط به موضوع : <-CategoryName->
برچسب ها :
نویسنده خادم الرضا (ع) در پنج شنبه 7 اسفند 1393برچسب:امام رضا,داستان, |

«قيصر امين‌پور»، شاعر بزرگ عصر انقلاب، درباره حضرت رضا(ع)، هشتمين امام شيعيان جهان، غزلي را سروده است.

متن شعر زيباي مرحوم قيصر امين پور در وصف امام رضا(ع) به اين شرح است.

چشمه‌هاي خروشان تو را مي‌شناسند
موج‌هاي پريشان تو را مي‌شناسند

پرسش تشنگي را تو آبي، جوابي
ريگ‌هاي بيابان تو را مي‌شناسند

نام تو رخصت رويش است و طراوت
زين سبب برگ و باران تو را مي‌شناسند

از نشابور بر موجي از «لا» گذشتي
اي كه امواج طوفان تو را مي‌شناسند

اينك اي خوب، فصل غريبي سر آمد
چون تمام غريبان تو را مي‌شناسند

كاش من هم عبور تو را ديده بودم
كوچه‌هاي خراسان، تو را مي‌شناسند



مربوط به موضوع : <-CategoryName->
برچسب ها :
نویسنده خادم الرضا (ع) در پنج شنبه 7 اسفند 1393برچسب:امام رضا,شعر, |

هنوز هم پس از گذشت قرن‌ها، به مناسبت‌هاي مختلف اين سؤال را براي شاگردان روي تخته سياه مي‌نويسند: چرا حضرت رضا(ع)، رضا ناميده شد؟
محسن، شاگرد كلاس دوم راهنمايي مدرسه هدايت، فقط يك روز فرصت داشت تا جواب سؤال را پيدا كند. اوضاع او از اين قرار بود:
اخيراً بين او و پدرش، شكرآب شده بود؛ بنابراين نمي‌توانست از او كمكي بگيرد.
مادرش هم كه يادش نمي‌آمد سالها پيش چه جوابي براي اين سؤال به معلمش داده است، فقط توانست به عنوان كمك يك بسته روزنامه را جلوي او روي ميز تحرير خالي كند.
شرايط اصلاً خوب نبود. محسن اول روي تيتر روزنامه‌ها مكث مي‌كرد و آنها را با دقت مي‌خواند اما بعد، كم كم حوصله‌اش سر رفت و با نگاهي بسيار سريع، تيترها را رد مي‌كرد.
در واقع، در همين لحظات بي‌حوصلگي بود كه در بالاي صفحه انديشه يك روزنامه محلي، عكسي از ضريح امام رضا(ع) توجهش را جلب كرد و مقاله‌اي را كه مربوط به يازده سال پيش بود، خواند. تنها مطلب به درد بخوري را كه توانست در ستون مقاله پيدا كند، از قول شخصي به نام «ابن ابي نصر» بود كه به پسر امام رضا(ع) گفته بود: عده‌اي مي‌گويند، اسم رضا را مأمون براي پدر شما انتخاب كرده است، چون پدرتان راضي شد كه ولايت عهدي مأمون را بپذيرد.
ابي‌جعفر، پسر امام رضا(ع)، در جواب ابن ابي نصر به خدا قسم خورده بود كه آنها دروغ گفته‌اند. بلكه خداوند، پدرش را رضا(ع) ناميده است، چون كه او راضي به خداوندي او در آسمان و پيامبري پيامبرش و پيشوايي امامان او در زمين بود.
محسن همين مطلب را توي دفترش نوشت و در نهايت براي تكميل آن جلوي كلمه رضا نوشت: خوشدل بودن، خشنود بودن، راضي بودن.
سپس در جواب مادرش كه نتيجه كار را مي‌پرسيد، از پشت كوه روزنامه، سرش را بلند كرد و با قدرشناسي لبخند زد. اما اين خوشحالي خيلي دامنه‌دار نبود و فرداي آن روز، وقتي آقاي كسائي از او پرسيده بود: همه پدران و اجداد امام رضا، اين طور خشنود و راضي به خدا، پيامبر(ص) و امامان(ع) بودند، پس چرا از اين همه، فقط امام هشتم(ع) به نام رضا ناميده شده است؟ محسن سر جايش پا به پا شده بود. بايد توضيحي پيدا مي‌كرد اما هر چه فكر كرد، جوابش را در نيافت و در دلش از دست نويسنده آن مقاله حرص خورده بود كه چرا مقاله‌اش را ناقص نوشته است.
با وجود اين در ذهنش، كنجكاوي عجيبي براي پيدا كردن جواب سؤال پيدا شده بود.
يك دقيقه گذشت و هيچ كدام از شاگردان نتوانستند جوابي پيدا كنند. تا اينكه آقاي كسائي در ميان نگاه گيج و مبهوت شاگردان، روي تخته سياه از قول پسر امام رضا(ع) نوشت: زيرا همانطور كه دوستان امام رضا(ع) از او راضي بودند، دشمنان او هم از آن حضرت راضي بودند و اين موضوع براي پدران او نبود.
محسن نفس راحتي كشيد. حالا جواب به نظرش ساده مي‌آمد، جوابي كه اين نكته را هم گوشزد مي‌كرد كه حتي اگر يك سؤال براي سالهاي متوالي روي تخته سياه نوشته شود، ممكن است باز هم نياز به يادآوري داشته باشد. زيرا ما انسانها در ميان اين زندگي پر آشوبي كه به سر مي‌بريم، گاهي واقعيت‌هاي مسلم زيادي را از ياد مي‌بريم. 



مربوط به موضوع : <-CategoryName->
برچسب ها :
نویسنده خادم الرضا (ع) در پنج شنبه 7 اسفند 1393برچسب:امام رضا,داستان, |

مریض آمده اما شفا نمی خواهد
قسم به جان شما جز شما نمی خواهد

برای پیش تو بودن بهانه ای کافیست
بهشت لطف کریمان بها نمی خواهد

دلیل ناله ی من یک نگاه محبوب است
وگرنه درد غلامان دوا نمی خواهد

فقیر آمدم و دلشکسته پرسیدم:
مگر که شاه خراسان گدا نمی خواهد؟

دلم به عشق تو تا آسمان هشتم رفت
نماز در حَرَمت «إهدِنا» نمی خواهد

همین قدر که غباری بر آستان باشد
رواست حاجت عاشق، دعا نمی خواهد

تو آشنای خدایی، کدام رهگذری
در این جهان غریب آشنا نمی خواهد؟

ببین به گوشه ی صحنت پناه آوردم
مگر کبوتر آواره جا نمی خواهد؟

به حکم آنکه «عَلیکَ الرَّفیق ثُمَّ طَریق»
دلم بدون رضا کربلا نمی خواهد

خدا مرا به طواف تو مبتلا کرده ست
طواف کعبه بخواهم، خدا نمی خواهد

نگفته است، حیا کرده شاعرت آقا
نگفته است، نه اینکه عبا نمی خواهد

قاسم صرافان



مربوط به موضوع : <-CategoryName->
برچسب ها :
نویسنده خادم الرضا (ع) در پنج شنبه 7 اسفند 1393برچسب:امام رضا,شعر, |

طراحی و کدنویسی قالب : علیرضاحقیقت - ثامن تم

Web Template By : Samentheme.ir

آرشیو مطالب
پیوندهای وبگاه

تبادل لینک هوشمند

برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان خادم امام رضا (ع) و آدرس khademreza.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





برچسب‌ها